ارمی فداکار

ارمی فداکار
پارت ۱۳

از دید جونگ کوک :
به سمت دفتر پی دی نیم دویدم و در رو بدون اطلاع قبلی باز کردم
من : پی دی نیم...
با دختری که از پشت دیدم بقیه جمله ام رو یادم رفت
وقتی برگشت فهمیدم یونجیه همون ارمی فداکاره
نگاهم روش بود
سریع پاشد خم و راست شد و گفت : انیو ها سئو ( به کره ای هستش و یعنی سلام )
سری تکون دادم و گفتم : انیمه ها سئو
پی دی نیم با حرص گفت : جونگ کوک هنوز بزرگ نشدی ؟ صد بار بهت گفتم در بزن بیا تو
خندیدم و پشت سرمو خاروندم و گفتم : هه هه ببخشید
پی دی نیم چشمی چرخوند و گفت : هر دفعه همینو میگی .... خب چیکار داشتی ؟
من : اه من ؟ هاا برنامه فردا رو چیدیم که همش توی این کاغذه
کاغذ رو دادم بهش
پی دی نیم : خب خوبه

از دید یونجی :
وقتی دیدم کار دارن ، پاشدم و گفتم : اگه کاری ندارید من برم
پی دی نیم : وایسا تا با بری و وسایلت رو جمع کنی بری خوابگاه
تعجب کردم نمیدونستم باید چی بگم
جونگ کوک با اشتیاق گفت : قبول کردی ؟
من با خجالت نمیدونستم چی بگم
من : امم ... نمیشه یه روز بهم فرصت بدین تا فک کنم
پی دی نیم سری تکون داد
من ادامه دادم : میشه یه صحبتی با بی تی اس داشته باشم ؟

ادامه دارد
دیدگاه ها (۰)

لطفا نظراتتون رو از صد بهم توی کامنتا بگین

ارمی فداکار پارت ۱۴از دید یونجی : پی دی نیم : حتما میتونی با...

تولدم مبارک 🥳🥳

واقعا ممنونم ازتون از همتون ممنونم که حمایتم میکنین مرسی واق...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟕عشق مافیاویو بورام یه نفر اومد دنبالم که ببرتم تو عمار...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط