تک پارتی کوک
تک پارتی کوک
من ا.تم 1سال که با کوک که با اجبار خانوادمو ازدواج کردیم اما من اونو خیلی دوست دارم ولی اون حتا یزره احساس به من نداره
ا.ت ویو
امروز برای کوک غذا میبرم و ازش سوال میکنم
ی لباس پوشیدمو ی آرایش ملایم کردم و راه افتادم
کوک ویو
امروز کلی کار سرم ریخته خیلی هستم یزرع استراحت کنم تا اینکه مونا اومد (منشی اونجاس و کوک با اون در رابطس)
(+مونا_کوک)
+سلام ددی
_سلام بیب
+میخای خستگیتو در کنم
_چرا کنه نه
همون موقعه مونا لب کوک بوسید وا.ت وقتی در باز و اون صحنه رو دید غذا از دستش افتاد (&ات)
& ببخشید مزاحمتون شدم من فقط برات غذا آورده بودم با این صحنه شوکه شدم غذا ازدستم افتاد میدونم ازدواجمون اجباریه ولی من دوست دارم (با بغض شدید)
_ا.ت وایسا
کوک ویو
نمیدونم چرا تا این حرفو گفت ناراحت شدم ولی ول کن
مگه اون کیه
_مونا فک نکن ب خاطرش تورو ول میکنم
+میدونم بابا مگه اون دختره هرزه کیه
و رفت
ا.ت ویو
اون واقعا منو دوست نداره باید از زندگیش برم بیرون تا راحت باشه (با گریه های شدید) تا اینو گفتم چشمام سیاهی رفت نفهمیدم چیشد .........
۱۰لایک ۵کامنت
من ا.تم 1سال که با کوک که با اجبار خانوادمو ازدواج کردیم اما من اونو خیلی دوست دارم ولی اون حتا یزره احساس به من نداره
ا.ت ویو
امروز برای کوک غذا میبرم و ازش سوال میکنم
ی لباس پوشیدمو ی آرایش ملایم کردم و راه افتادم
کوک ویو
امروز کلی کار سرم ریخته خیلی هستم یزرع استراحت کنم تا اینکه مونا اومد (منشی اونجاس و کوک با اون در رابطس)
(+مونا_کوک)
+سلام ددی
_سلام بیب
+میخای خستگیتو در کنم
_چرا کنه نه
همون موقعه مونا لب کوک بوسید وا.ت وقتی در باز و اون صحنه رو دید غذا از دستش افتاد (&ات)
& ببخشید مزاحمتون شدم من فقط برات غذا آورده بودم با این صحنه شوکه شدم غذا ازدستم افتاد میدونم ازدواجمون اجباریه ولی من دوست دارم (با بغض شدید)
_ا.ت وایسا
کوک ویو
نمیدونم چرا تا این حرفو گفت ناراحت شدم ولی ول کن
مگه اون کیه
_مونا فک نکن ب خاطرش تورو ول میکنم
+میدونم بابا مگه اون دختره هرزه کیه
و رفت
ا.ت ویو
اون واقعا منو دوست نداره باید از زندگیش برم بیرون تا راحت باشه (با گریه های شدید) تا اینو گفتم چشمام سیاهی رفت نفهمیدم چیشد .........
۱۰لایک ۵کامنت
۶.۵k
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.