من بغض سنگینم سکوتم تو صدایم باش

من بغض سنگینم، سکوتم، تو صدایم باش
حرفی بزن! هنگامه ی آوازهایم باش
آنجا تو، اینجا هر چه از من دور و بیگانه است
ای دور نزدیک! ای همین جا! آشنایم باش
یک سو خدا، یک سو پُر از اهریمن و طوفان
وقتی خدایی نیست با من، ناخدایم باش
دنبال خود می گردم و گم می شوم در خویش
در جاده های سمت پیدا پا به پایم باش
تا با جنون و عشق درگیرم صدایم کن!
تا بشکنم در خویش، فریاد رهایم باش
من آنکه می خواهی برایت می شوم اما
تو آنکه می خواهی خودت باشی برایم باش
دیدگاه ها (۱)

یک روز از بهشتت دزدیده ایم یک سیب عمری است در زمین ات هستیم...

برگشته بودی بشکنی من را، شکستی!این زخم ها جز بانمک درمان نمی...

انسانيت به ماشين و خونه توی بالاشهر نيست..... مهم ذات آدمه.....

تا آخــــــر عمرتـــــدرگیـــــــرِ مـن خــواهی بـوداما تظــ...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط