اسلاید ۱ لباس یونجی
اسلاید ۱ لباس یونجی
اسلاید ۲ لباس ایم جو
اسلاید ۳ کفشسون با هم ست کردن
اسلاید ۵ هم فیس کوک و جیمین
پارت ¹ گمشده
ساعت ۶ صبح
منشی: رئیس بیدار شید
منشی: رئیس🤨
یونجی: اوکی بیدار میشم
خدمتکار: بفرماید اب پرتغال کجا بزارم
منشی: بزار اونجا
منشی: (خم میشه)سلام ارباب ☺️
یونجی: سلام ساعت چنده
منشی: ۶ هست من میرم خواهرتون رو بیدار کنم
یونجی: اوهوم اوکی برو 🥱🥱
منشی: با اجازه (خم میشه )
ایم:😪
منشی: رئیس جوکیونگ بیدار شید
ایم: ساعت چنده 😴
منشی:۶ بیدار شید
ایم: برو گم شو میزنم لهت میکنم
منشی: لطفا ارباب بیدار شید
ایم: یاااا قسط جونتو کردیی 😴
منشی: (میره اتاق یونجی) ارباب رئیس جوکیونگ بیدار نمیشن
یونجی: من الان میرم بیدارش میکنم
ایم: 😪😪
یونجی: ایم جووو جوکیونگگگ بیدار شو ببینم بیدار نشی اب روت میریزم
ایم: باشه بیدارمممم
منشی: باید برید باشگاه
ایم: اوکی
پرش زمانی به ساعت ۹ و نیم الان داخل عمارتن و برای جشن اماده میشن
ایم: چطور شدم ؟
یونجی: عالیی من چطور شدم
ایم: تو لوق العاده شدی
ویو پسرا:
جیمین: کوک اماده ای
کوک: اره بریم
جیمین: اا راستی تیهونگ میگفت صاحب مهمونی ۲ تا مرد گردن کلفته
کوک: او بریم
ویو دخترا:
ایم: ناراحتی؟
یونجی: ن ناراحت نیستم
ایم: اوکی بزار یکم در ای حالت بمونیم 🫂
یونجی: میدونی با بغل یکم مشکل دارم بخواطر تو باشه🫂
ایم: سرشو میکنه تو گردن یونجیو موهاشو بو میکشه: اححح بوی بهشت🤤
یونجی اوو بیبی گرل
ویو پسرا:
جیمین: کوک هیز بازی در
کوک: در پارک؟
جیمین: نه در نمیاری
کوک: اها
جیمین: اگه کسی گفت حالت چطوره بهش
کوک: محل نمیدم
جیمین: ن خیر بهش نمیرینی
کوک: او اوکی
در حال گفتن قوانین 😂
جیمین: فهمیدی ؟
کوک: اره انگار رسیدیم
ایم: اونی چطوره بعد مراسم بریم برج نامسان و سیگار بکشیم
یونجی: عالیه
ایم: 🚬
منشی: خانوما مهمونا اومدن
ایم: اوکی بریم اونی
یونجی : بریم
ایم: وایمیستن دم در
اسلاید ۲ لباس ایم جو
اسلاید ۳ کفشسون با هم ست کردن
اسلاید ۵ هم فیس کوک و جیمین
پارت ¹ گمشده
ساعت ۶ صبح
منشی: رئیس بیدار شید
منشی: رئیس🤨
یونجی: اوکی بیدار میشم
خدمتکار: بفرماید اب پرتغال کجا بزارم
منشی: بزار اونجا
منشی: (خم میشه)سلام ارباب ☺️
یونجی: سلام ساعت چنده
منشی: ۶ هست من میرم خواهرتون رو بیدار کنم
یونجی: اوهوم اوکی برو 🥱🥱
منشی: با اجازه (خم میشه )
ایم:😪
منشی: رئیس جوکیونگ بیدار شید
ایم: ساعت چنده 😴
منشی:۶ بیدار شید
ایم: برو گم شو میزنم لهت میکنم
منشی: لطفا ارباب بیدار شید
ایم: یاااا قسط جونتو کردیی 😴
منشی: (میره اتاق یونجی) ارباب رئیس جوکیونگ بیدار نمیشن
یونجی: من الان میرم بیدارش میکنم
ایم: 😪😪
یونجی: ایم جووو جوکیونگگگ بیدار شو ببینم بیدار نشی اب روت میریزم
ایم: باشه بیدارمممم
منشی: باید برید باشگاه
ایم: اوکی
پرش زمانی به ساعت ۹ و نیم الان داخل عمارتن و برای جشن اماده میشن
ایم: چطور شدم ؟
یونجی: عالیی من چطور شدم
ایم: تو لوق العاده شدی
ویو پسرا:
جیمین: کوک اماده ای
کوک: اره بریم
جیمین: اا راستی تیهونگ میگفت صاحب مهمونی ۲ تا مرد گردن کلفته
کوک: او بریم
ویو دخترا:
ایم: ناراحتی؟
یونجی: ن ناراحت نیستم
ایم: اوکی بزار یکم در ای حالت بمونیم 🫂
یونجی: میدونی با بغل یکم مشکل دارم بخواطر تو باشه🫂
ایم: سرشو میکنه تو گردن یونجیو موهاشو بو میکشه: اححح بوی بهشت🤤
یونجی اوو بیبی گرل
ویو پسرا:
جیمین: کوک هیز بازی در
کوک: در پارک؟
جیمین: نه در نمیاری
کوک: اها
جیمین: اگه کسی گفت حالت چطوره بهش
کوک: محل نمیدم
جیمین: ن خیر بهش نمیرینی
کوک: او اوکی
در حال گفتن قوانین 😂
جیمین: فهمیدی ؟
کوک: اره انگار رسیدیم
ایم: اونی چطوره بعد مراسم بریم برج نامسان و سیگار بکشیم
یونجی: عالیه
ایم: 🚬
منشی: خانوما مهمونا اومدن
ایم: اوکی بریم اونی
یونجی : بریم
ایم: وایمیستن دم در
۳.۷k
۰۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.