نیم ساعت بعد
نیم ساعت بعد
آت:دیگه رسیده بودیم سئول به کویا گفتم بریم خونه نامجون که ببینم قضیه جیهوپ درسته یا نه
(پرش زمانی به خونه نامجون)
(آت قضیه برای نامجون تعریف کرد)
نامجون: خب من باید ببینیم گوشیش روشن اگر باشه یجوری رد شو پیدا میکنم
آت:هممممم مرسی من دیگه میریم خبری شد
بهم زنگ بزن
نامجون: باشه فعلا
آت:رفتم پایین سوار ماشین کویا شدم
آت:ببخشید توهم اسیر شدی اینجا
کویا:نه بابا این چه حرفیه خب الان کجا بریم خونه خودت میری یا میای پیش منو هانا
آت: میام پیش شما
(کویا اینا حرکت کردن سمت خونه)
ویو نامجون: اطلاعات گوشی جیهوپ دادم کوک که بتونه ردشو پیدا کنه آخه تو این جور کارا حرفیه
دو ساعت بعد
نامجون: دیدم گوشیم زنگ خورد کوک بود
نامجون: بله کوک پیداش کردی
کوک:.............
آت:دیگه رسیده بودیم سئول به کویا گفتم بریم خونه نامجون که ببینم قضیه جیهوپ درسته یا نه
(پرش زمانی به خونه نامجون)
(آت قضیه برای نامجون تعریف کرد)
نامجون: خب من باید ببینیم گوشیش روشن اگر باشه یجوری رد شو پیدا میکنم
آت:هممممم مرسی من دیگه میریم خبری شد
بهم زنگ بزن
نامجون: باشه فعلا
آت:رفتم پایین سوار ماشین کویا شدم
آت:ببخشید توهم اسیر شدی اینجا
کویا:نه بابا این چه حرفیه خب الان کجا بریم خونه خودت میری یا میای پیش منو هانا
آت: میام پیش شما
(کویا اینا حرکت کردن سمت خونه)
ویو نامجون: اطلاعات گوشی جیهوپ دادم کوک که بتونه ردشو پیدا کنه آخه تو این جور کارا حرفیه
دو ساعت بعد
نامجون: دیدم گوشیم زنگ خورد کوک بود
نامجون: بله کوک پیداش کردی
کوک:.............
۷.۳k
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.