پای من شکسـت، وقتی دوازده سـالم بود.
پای من شکسـت، وقتی دوازده سـالم بود.
سر کـلاس ژیمیناسـتیک، بهخاطر یک شـیطنت،
بهخاطر یک پشـتک بیجا و...آه، خیـلی درد داشت.
می دونی بعد از ایـنکه پات میشکنه چی میشـه؟»
«باید پات روگچ بگیـری، تا چند وقـت هم نباید حرکتـش بدی.
بعد یاد میگیـری که چطوری با عصـا راه بری. آهسـته، نامطمئن و بیتـعادل، اما به هرحـال راه میری. چند وقـت بعد وقـتی دکتر داره گـچ رو باز میکنه بهت مـیگه که کم کم همه چیز مـثل گذشته میشـه، ولی نمیشه. به نظـرم هیچ کسـی بعد از اینکه شکـستگی رو تجربه میکـنه، مثل گذشـته نمیشه. حتی اگه هیـچ اثری از شکسـتگی روش نمونه. نمیگم بـدتر میشی یا بهـتر. فقط دیگه اون آدم سـابق نیستی. اون اتـفاق، یا چنان شـجاعتی بهت میده که باعـث میشه دیگه از شکسـتگی هراس نداشـته باشی و حتی باز هم شکـستگی رو تجربه کـنی، یا اینکه انقدر میترسـونتت که از حاشـیه امنت تکـون نخوری.
سر کـلاس ژیمیناسـتیک، بهخاطر یک شـیطنت،
بهخاطر یک پشـتک بیجا و...آه، خیـلی درد داشت.
می دونی بعد از ایـنکه پات میشکنه چی میشـه؟»
«باید پات روگچ بگیـری، تا چند وقـت هم نباید حرکتـش بدی.
بعد یاد میگیـری که چطوری با عصـا راه بری. آهسـته، نامطمئن و بیتـعادل، اما به هرحـال راه میری. چند وقـت بعد وقـتی دکتر داره گـچ رو باز میکنه بهت مـیگه که کم کم همه چیز مـثل گذشته میشـه، ولی نمیشه. به نظـرم هیچ کسـی بعد از اینکه شکـستگی رو تجربه میکـنه، مثل گذشـته نمیشه. حتی اگه هیـچ اثری از شکسـتگی روش نمونه. نمیگم بـدتر میشی یا بهـتر. فقط دیگه اون آدم سـابق نیستی. اون اتـفاق، یا چنان شـجاعتی بهت میده که باعـث میشه دیگه از شکسـتگی هراس نداشـته باشی و حتی باز هم شکـستگی رو تجربه کـنی، یا اینکه انقدر میترسـونتت که از حاشـیه امنت تکـون نخوری.
۶۹.۷k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳