بشنوید ای دوستان این درد من

بشنوید ای دوستان این درد من
نیست داستان غم ز این دل است
روزی و روزگاری🍃
پادشاهی بود و تر بود نان او
داشت یک باغبانی آن هم به فرمان او
باغبان به باغ می گشت یک سحر
تا بچیند یک دسته ز گل های تر
دید که گل تمام اند ریخته اند
و دید پر بلبل هم گریخته است
باغبان فهمید که کار بلبل است
ز آن که بلبل عاشق روی گل است
باغبان کف کف میزد و می گفت آی دریغ
کی رسد که ریزم خون بلبل ها را من به تیغ🕊️
دانی ریخت بهر آن جانور تا بگیرد آن
بلبل بی بال پر
از قضا بلبل به دام او بی افتاد
نیست سکوت تا بلبل دستی رسید
بر سوی او جان بداد💔
دیدگاه ها (۱)

باغبان فهمید کار بلبل است🥀ز از آن که بلبل عاشق روی گل است❤️‍...

نیکی را نیکی و بد را بد رسدروزکی کودکی آن باغبان در باغ بودا...

ز یک سو آتش عشق تو ای جانمشرر داردز سوی دگر درد هجران این دل...

قسم بر جان پاک و نام شیرین وو لعله خندان اتقسم به قطره ای اش...

تو قله ی خیالی و تسخیر تو محال#قیصر_امین_پور کوله باریست پر ...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط