از نوع بشر خوشم نمیاد بیا قبول کنیم که دیگه چیزی واسه دو

از نوع بشر خوشم نمیاد، بیا قبول کنیم که دیگه چیزی واسه دوست داشتن، درون ادما پیدا نمیشه.
از اولشم ایده ی افرینش ادما شوخی زشتی بود؛
ولی کی میتونه بیخیال لبخند بچه های گل فروشی بشه که هردفعه از نزدیک پارک رد میشی دورتو میگیرن تا مث همیشه براشون خوراکی بخری.
از ادما خوشم نمیاد ولی درد و رنجشونو عمیق تر از یه مادر احساس میکنم.
من ادمارو دوس ندارم ولی هرماه وقتی میخوام سهم پول اون پیرزن تنهارو بدم هزارتا پروانه تو شکمم پرواز میکنه
من وارث درد زمینم، رنج زمینو عمیقا درونم احساس میکنم؛ گاهی با تموم وجود میخوام از سنگینی این رنج تو قلب زمین کم بشه .
ادما جز رنج واسه زمین چیزی نبودن اما بگو ببینم؛ تو میتونی دست از نجات دادن ادما برداری؟
دیدگاه ها (۳)

🕳

_تو یه هیولای اشغالی+درسته، با هیولاها ملایم تر صحبت کن، هیو...

دقیقا همین حسو نسبت به قرنطینه دارم؛ الان کفشام فکر میکنن من...

وقتی هیچ کس اطراف تو نیستو به هیچ نیرویی امید نداریتو تنها ن...

P8🍯&لطفا ازتون خواهش میکنم-باشه من میرم اما توم باید با من ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط