بازگشت همه بسوی اوست

بازگشت همه بسوی اوست🌑 🌑 🌑

عاقبت روزی که باید رخت بر بندی رسید

روز مرگ پایمردی و توانمندی رسید

درد و رنج این جهانت را سپردی نزد من

شام آخر هم بر این بابا و فرزندی رسید

آخرین نبضت وداعی تلخ بود و ناگهان

ترک دنیا و فراخوان خداوندی رسید

نقش بسته چهره ی معصوم تو در خاطرم

اینکه بینم رفته ای و باز میخندی رسید

چبست کز پیمان خود کردی عدول ای پیر مرد

از چه رنجیدی و وقت سست پیوندی رسید؟

مدتی بیمار گشتی و مجالی شد که من

سیر رویت را ببوسم بینمت چندی رسید

عفو کن فرزند خود را ، کرد غفلت تا چنین

فصل هجران تو هم طی فرایندی رسید

آسمان را گل بکارید ای همه افلاکیان

میهمانی بر سبکباران همانندی رسید...
دیدگاه ها (۱)

ای تو با روح من از روز ازل یارترین کودک شعر مرا مهر تو غمخوا...

#شهریور عاشق انار بود ،اما هیچ وقت حرف دلش را به انار نزد......

بال پرواز مرا دوریت پر پر میکندزندگی و مرگ را با هم برابر می...

هرچه با تنهایی من آشنا تر می شویدیرتر سر میزنی و بی وفا تر م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط