من به بند ت اسیرم

من به بند #تُ اسیرم
تو زمن بی خبری؟
آفرین ! معرفت این است
که ز من می گذری
طعنه ی غیر ندیدی که
بسوزد دل #تُ
که بدانی که چه سخت است
به خدا در به دری...
دیدگاه ها (۱)

در جلگه ی چشـمان «تــو»بی تـاب ترینـم...!

ﭼﺸــم ها ﺭﺍ بستــم ...و بـاز ، بـاز ڪــردم ...ﺑـﺎﺯ ﻫـﻢ ﻓـﺮﻗـ...

ﺁﻧﮑـــــــــﺲ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻨـــــﯿﺴﺖﺑﮕـــــــــــﺬﺍﺭ ﺑﺮﻭﺩﺍﻟﺘـــــــ...

گوهر دل را نزنبر سنگ هرناقابلی؛صبر کنپیدا شودگوهرشناس قابلی....

با همه ی شعر و غزل خوانی امگنگ ترین واژه ی عرفانی امگوی مرا ...

بازی زلف تو امشب به سر شانه ز چیست؟خانه بر هم زدن این دل دیو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط