عاقبت دست نیاز از عشق تو برداشتم

عاقبت دستِ نیاز از عشق تو برداشتم..
تو نه آن بودی که عمری باخودم پنداشتم..
آه! ای شاخه گلِ با هر نسیمی رفتنی..
کاشکی جای تو خاری در دلم می کاشتم.
دیدگاه ها (۱)

#نگارے را ڪہ مے‌جویم به جانشنمے‌بینم میان #حاضرانش#ڪجا رفت ا...

بر رخت دستی بکش دیوانه کن مهتاب راگیره از مو باز کن محصور کن...

‏گاهی با دویدن برای رسیدن به کسی، نفسی برای ماندن در کنار او...

باید یاد بگیرم مادامی که از عشق کسی مطمئن نشده ام، با او خاط...

امروز با شاخه گلی سرخ ودستانی لرزان به دیدارت می آیماین اشک ...

آتشی بودی و هر وقت تو را می دیدممثل اسپند، دلم جای خودش بند ...

💛🎀 در وصل هم زعشق تو ای گل در آتشمعاشــق نمی شوی کـه ببینی چ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط