عشق ابدی پارت

عشق ابدی پارت ۱۶

ویو کوک رفتیم داخل و نشستیم
که جیمین و ات بهم خیره شده بودن که
شروع به حرف زدن کردیم اون تاهم به خودشون اومدن


ویو مکالمه
محمد، خوب جیمین نظرت چیه برای اینکه سابت کنیم هسوک یه خبر چینه لوش بدیم (پوزخند)

جیمین، مشکلی ندارم (پوزخند)

محمد،باشه(پوزخند رو لبش خوشک شد)

ات، ارسلان لپ تاپ رو بده

ارسلان،بفرمایید

ات، امشب هسوک تو کلابشه فرست خوبیه تا خرش کنیم

جیمین، بدم نیست

کوک، اونوقت گیر نمی یوفتیم

ات، چرا باید گیر بیوفتیم

کوک، همین جوری

ات، باش پاشین اماده شین


ویو جیمین
کل نگاهم رو ات بود که از خونه امدیم بیرون
رفتیم اماده شدیم و لباسای کلاب رو پو شیدم
ولی قرار نبود درگیری پیش بیاد به خاطر همین اسلحه
بر نداشتیم یدونه برا احتیاط
تمام فکر و زکرم ات بود می خواستم بهش اعطراف
کنم وایییییی

ویو ات
اماده شدم و یه لباد بار پوشیدم خیلی خوشگل
بود می خواستم به جیمین اعطراف کنم
نگران بودم پسم بزنه بالاخر من یه دخترم
با موتورم رفتم دم بار تا بیان

۲۰مین بعد

جیمین خیلی خوشتیپ شده بود در هد لالیگا
می خواستم ببوسمش ولی روم نمیشد می خواستم لپشو فشار بدم وایییی خیلی کیوته ولی در اینه حال هات واااااییییییییی.................
دیدگاه ها (۰)

۱ میکاپ ات۲ات۳کفش ات۴بازم کفش ات هر کدوم دوست داشتین۵ جیمین

نهههههه قربون اشکات برم فدات بشم گریه نکن ما پشتتیم وقتی گری...

اسلاید ۱ ات اسلاید ۲ جیمین

اشق ابدی نمیدونم پارت چندهویو ات رفتم خونه و لباسام رو اوز ...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۳۸

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط