پارت ۲
پارت ۲
آرسام :
امشب قرار بود بریم خونه عموو زنعمو قرار بود عمو و پدرم مطلبی رو به بهمون بگن از روزی که پدربزگم فون کرد عمو چون فرزند ارشد بود خودش رو جای پدربزرگگزاشت و از اون روز به بعد زندگی ما همه تییغیرکرد
آریانا :
از صبح تاحالا خدمتکارا دارن کار میکنن و منم باید تو اتاقم بمونم تا به پدر گرامی بر نخوره دیگه حوصلم سر رفته بود عمو قرار بود امشب به خونه ما بیان مادربزرگم نمی دونم چرا رفتارش مشکوک شده چون فقط به مادربزرگم اعتماد دارم میگم مشکوک شده دیگه نزدیک ساعتای ۸:۴۰ که زنگ خونه به صدا دراومد و عمو و زنعمو و بقیه وارد شدم بعد ار سلام احوال پرسی قرار شد مطلبو بهمون بگن .......
آرسام :
امشب قرار بود بریم خونه عموو زنعمو قرار بود عمو و پدرم مطلبی رو به بهمون بگن از روزی که پدربزگم فون کرد عمو چون فرزند ارشد بود خودش رو جای پدربزرگگزاشت و از اون روز به بعد زندگی ما همه تییغیرکرد
آریانا :
از صبح تاحالا خدمتکارا دارن کار میکنن و منم باید تو اتاقم بمونم تا به پدر گرامی بر نخوره دیگه حوصلم سر رفته بود عمو قرار بود امشب به خونه ما بیان مادربزرگم نمی دونم چرا رفتارش مشکوک شده چون فقط به مادربزرگم اعتماد دارم میگم مشکوک شده دیگه نزدیک ساعتای ۸:۴۰ که زنگ خونه به صدا دراومد و عمو و زنعمو و بقیه وارد شدم بعد ار سلام احوال پرسی قرار شد مطلبو بهمون بگن .......
۲.۴k
۲۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.