آرام

آرامـــــ ـــ ـ

در گوشـه ای نشستهـــ ــ ـ ام ..

کار از چسبــــ و باند و پانسـمان
گذشتهـــ ــ ـ

زخمـــ ــ ـ به روحـــ ــ ـ ـم رسیـده ...

︾︾︾︾︾︾︾︾︾︾︾︾︾︾︾
دیدگاه ها (۴)

این دختَری کِ تابستون پارسال میخَندید اِمسال دیه خَبری نیس:)

.وقـتی تنهـامفـکر میکنموقـتی فکـر میکنـمیـادم میـادوقـتی یـا...

تَمام اِحساساتِ دختَرانِه اَمـ ب فــاکـ رَفت

zhooooon negah tavaaalooode kiiieeeeeeeetaaaavaalooodettt ko...

چندشاتی جین𝑃𝑎𝑟𝑡 𝒐𝒏𝒆:هوا داشت تاریک میشد ، خورشید داشت غروب م...

رمان سوکوکو _ پارت 16

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط