تو از قبله لل من از قبله مجنون


تو از قبيله ي ليلي من از قبيله ي مجنون
تو از سپيده و نوري من از شقايق پر خون

تو از قبيله ي دريامن از نژاد كويرم
هميشه تشنه و غمگين هميشه بي تو اسيرم

تو از قبيله ي ليلي من از قبيله ي مجنون
حديث عشق من و توحديث ابر بهاري

به من چه ميرسد اي دوست از اين همه غم بگذاري
تو از قبيله ي لبخند من از قبيله ي اندوه

فضاي فاصله صد پا فضاي فاصله صد كوه
تو از قبيله ي ليلي من از قبيله ي مجنون


دیدگاه ها (۰)

‌زندگی می گفتازهرچیزمقداری به جا می ماند!دانه های قهوه درشیش...

پیش چشمم چون به نرمی...می خرامی، می خرامی...در درونم می نشین...

هیچکس نخواهد فهمید !در زندگیِ هر آدمییک نفر هستکه دوست داشتن...

‌گاهی وقت‌ها دلت می‌خواهد، با یکی مهربان باشی... دوستش بداری...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط