آخرش نفهمیدم

.
آخرش نفهمیدم،
وقتی به ما خوش میگذره
چرا عقربه‌های ساعت, هیجان زده میشن …؟!!

چه روز فوق العاده ای بود ... کاش تموم نمیشد یا شاید هر روز هر چند کم تکرار میشدی ....
دیدگاه ها (۴)

داستان من و چشمان تو، داستان پسرکیست که هر روز غروب پشت شیشه...

گاهی با از دست دادن یه چیزی .... چیزای با ارزشتم راهی میکنی ...

‎من صبورم‎مادر از بچگی به من یاد داد که صبور باشم!‎من از بچگ...

بوی یلدابوی یلدا را میشنوی؟انتهای خیابان آذر ...باز هم قرار ...

دوست دختر مافیا🍷P1, 2سلام من اتم در بچه گی مادرم رو ار دست د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط