یک اتفاق ساده مرا بی قرار کرد / باید نشست و یک غزل تازه ک
یک اتفاق ساده مرا بیقرار کرد / باید نشست و یک غزل تازه کار کرد
در کوچه میگذشتم و پایم به سنگ خورد /سنگی که فکر و ذکر دلم را دچار کرد
از ذهن من گذشت که با سنگ میشود / آیا چه کارها که در این روزگار کرد
با سنگ میشود جلوی سیل را گرفت / طغیان رودهای روان را مهار کرد
یا سنگ روی سنگ نهاد و اتاق ساخت / بیسرپناهها همه را خانهدار کرد
یا میشود که نام کسی را بر آن نوشت / با ذکر چند فاتحه، سنگ مزار کرد
یا مثل کودکان شد و از روی شیطنت / زد شیشهای شکست و دوید و فرار کرد
با سنگ مفت میشود اصلا به لطف بخت / گنجشکهای مفت زیادی شکار کرد
یا میشود که سنگ کسی را به سینه زد / جانب از او گرفت و به او افتخار کرد
ناگاه بیمقدمه آمد به حرف، سنگ / این گونه گفت و سخت مرا بیقرار کرد:
تنها به یک جوان فلسطینیام بده / با من ببین که میشود آنگه چه کار کرد!
#مرگ_بر_اسراییل #مرگ_بر_اسرائیل
#راز_پنهان_ظهور #راز #ظهور #فلسطین #مقاومت
در کوچه میگذشتم و پایم به سنگ خورد /سنگی که فکر و ذکر دلم را دچار کرد
از ذهن من گذشت که با سنگ میشود / آیا چه کارها که در این روزگار کرد
با سنگ میشود جلوی سیل را گرفت / طغیان رودهای روان را مهار کرد
یا سنگ روی سنگ نهاد و اتاق ساخت / بیسرپناهها همه را خانهدار کرد
یا میشود که نام کسی را بر آن نوشت / با ذکر چند فاتحه، سنگ مزار کرد
یا مثل کودکان شد و از روی شیطنت / زد شیشهای شکست و دوید و فرار کرد
با سنگ مفت میشود اصلا به لطف بخت / گنجشکهای مفت زیادی شکار کرد
یا میشود که سنگ کسی را به سینه زد / جانب از او گرفت و به او افتخار کرد
ناگاه بیمقدمه آمد به حرف، سنگ / این گونه گفت و سخت مرا بیقرار کرد:
تنها به یک جوان فلسطینیام بده / با من ببین که میشود آنگه چه کار کرد!
#مرگ_بر_اسراییل #مرگ_بر_اسرائیل
#راز_پنهان_ظهور #راز #ظهور #فلسطین #مقاومت
۴۱۰
۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.