دل آدمها تنگ میشود

دل آدم‌ها تنگ می‌شود..‌.
بالاخره یک روز از این ماسماسک‌های حرفه‌ای که دستشان به همه جا می‌رسد
خسته می‌شوند و دلشان تلفن‌های دکمه بالشی می‌خواهد،
بالاخره خسته می‌شوند از دانستن همه چیز
از اینکه می‌فهمند حرف‌هایشان را خوانده یا نخوانده
دیده یا ندیده...
آنلاین بوده یا نبوده...
بالاخره خسته می‌شوند از این همه عکس‌های پروفایل،
از این همه سلفی...‌ که کارشان را راحت کرده
و لازم نیست کلی وقت بگذارند تا همدیگر را از نزدیک
با عطر مخصوص هر ادم و لحن چشم‌های همدیگر ببینند...
بالاخره می‌رسد روزی که زده می‌شوند از این همه دم دست همدیگر بودن..‌.
از این همه در دسترس بودن...
بالاخره یک روز حالشان از این همه ویس‌های پشت سر هم به هم می‌خورد
که نه قطع و وصل می‌شوند و نه از دسترس خارج...‌
و دلشان تنگ می‌شود برای آن تلفن حرف زدن‌های طولانی.‌‌..
برای قطع و وصل شدن صدا...
برای مشترک مورد نظری که مدام در دسترس است
و دیگر مشترک مورد نظر نیست و فقط مشترک است مثل بقیه مشترک‌ها،
دل آدم‌ها بالاخره تنگ می‌شود...
دیدگاه ها (۱)

تنها شادی زندگیماینه که هیچکسنمیدونه تا چه حد غمگینم‌ ‍‌...

اگر ناخن ‏های شکننده یا ریزش مودارید و یا در روز کسل و بی حو...

گاهی آدم ها بیصدا از زندگی مان میروند... نه قهر میکنند، نه خ...

برای درک کردن حرف های هادسون هورنت خیلی سنمون کم بود ولی زما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط