°•چ مثل چادر ،
°•چ مثل چادر ،
آن گاه که پر چادرت را
محکم میفشاری و از میدان مین گذر میکنی !
خط را شکسته ای
و از صدای تیر های کور نمیترسی !
°•°•چ مثل چفیه ..
آن گاه که بسیجی
گوشه ی چشم دختر کوچک اش را با پر چفیه اش
پاک کرد و گفت :
دستور امام است !
نمی شود که زمین بماند !
و تو یاد گرفتی که حرف امام زمین ماندنی نیست !
حتی اگر همه بگویند نمی شود !
و °•°•چ مثل چشمانی که هر لحظه
تو را میبیند .. تو با آزادگی جهاد میکنی
نه یواشکی ...
آشکارا
در مقابل چشمان خدا !
°•°•چ مثل
تمام چراغ های روشن این شهر ...
[Forwarded from سروش]:
http://sapp.ir/hejabebartar.chadoor.atresib.zebarjad
آن گاه که پر چادرت را
محکم میفشاری و از میدان مین گذر میکنی !
خط را شکسته ای
و از صدای تیر های کور نمیترسی !
°•°•چ مثل چفیه ..
آن گاه که بسیجی
گوشه ی چشم دختر کوچک اش را با پر چفیه اش
پاک کرد و گفت :
دستور امام است !
نمی شود که زمین بماند !
و تو یاد گرفتی که حرف امام زمین ماندنی نیست !
حتی اگر همه بگویند نمی شود !
و °•°•چ مثل چشمانی که هر لحظه
تو را میبیند .. تو با آزادگی جهاد میکنی
نه یواشکی ...
آشکارا
در مقابل چشمان خدا !
°•°•چ مثل
تمام چراغ های روشن این شهر ...
[Forwarded from سروش]:
http://sapp.ir/hejabebartar.chadoor.atresib.zebarjad
۸۱۹
۱۹ دی ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.