دل بیت الاحزان است و از بیت الاحزان امید مدار که جز ناله
دل بیت الاحزان است و از بیت الاحزان امید مدار که جز ناله حُزن بشنوی. یار، هجران گرفته است تا شوق وصل هماره باشد؛ اما هجران، شوق و حزن را با هم بر می انگیزاند. جهان بی حُزن گو مباد که جهان بی حزن جهان بی عشق است، اما این حزن نه آن حزن است که خواجه فرمود: « کی شعر تَر انگیزد خاطر که حزین باشد؟ » این، آن شرر است که دلسوختگان را بر جان و دل افتاده است تا لیاقت لقا یابند.
آنجا دارالقرار است و قُلناَ اهبطوُا مِنها جَمیعاً حکایتِ هجران و بی قراری ماست، نوشته بر لوح فطرت. و هنر حکایت این بی قراری است، حکایت این غربت. و از همین است که زبان هنر زبان همزبانی است، زبان غربت بنی آدم است در فرقت دارالقرار... و همه با این زبان آُنس دارند؛ چه در کلام جلوه کند، چه در لحن و چه در نقش؛ اُنسی دیرینه به قدمتِ جهان.
سید شهیدان اهل قلم.آقا مرتضی آوینی
آنجا دارالقرار است و قُلناَ اهبطوُا مِنها جَمیعاً حکایتِ هجران و بی قراری ماست، نوشته بر لوح فطرت. و هنر حکایت این بی قراری است، حکایت این غربت. و از همین است که زبان هنر زبان همزبانی است، زبان غربت بنی آدم است در فرقت دارالقرار... و همه با این زبان آُنس دارند؛ چه در کلام جلوه کند، چه در لحن و چه در نقش؛ اُنسی دیرینه به قدمتِ جهان.
سید شهیدان اهل قلم.آقا مرتضی آوینی
۳۲۲
۰۳ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.