میز اتاقت باشمعشق جانم

میز اتاقت باشم،عشق جانم
دستانت را بگذاری روی سرم،برگ کاغذی را از گوشه ی سینه ام برداری
شروع کنی به نوشتن
که چقدر دلت تنگ شده است برای دلبرکت... استکان چایت باشم،تصدقت گردم
مرا آرام بلند کنی
باهم توی اتاق قدم بزنیم و بوسه بوسه تا خاطرات
مرا مزه کنی... پاکت سیگارت باشم،ارام جانم
جانم را نخ به نخ بکشی بیرون
بسوزم برایت و تمام دردهایت را دود کنم توی هوا... می توانم بارها شئ مفیدی باشم برایت جانکم!
حوله ای که موهای خیست را بغل کرده
تختی نرم که تو را شب ها به آغوش می گیرد
یا آیینه ای
برای انعکاس زیبایی ات... اینبار ولی پنجره ام!!
پیراهنم را کنار بزن،صورتت را نزدیک کن مرحم دردم
نفس نفس
بگو که دوستم داری
و با بخاری که از تنهایی ات،نشست روی سینه ام
دردهایت را یکی یکی بنویس
خودم
قطره قطره
همه
ر
ا
آ
ب
میکنم برایت... "ن ف س ب ک ش،ج ا ن ا ن م"
دیدگاه ها (۱)

تو چی داشتی جز دوتا چشم اسمونی و لبایی که با ادم حرف میزد و ...

ریحانم تو تنها دلخوشی این روزای منیخودتو از ما کم نکندوست دا...

❥❥❥◈‌┅═❧═┅┅───┄اوایل با لبخند میگفت "دیوونه ای تو " ... حالا...

-: میتونی ببینی که از خنده هام اشک میاد؟-: آره .-: میتونی مر...

می خواهم با تو باشم ...تویِ یک اتاقِ ساده ی کاهگلی ،با پنجره...

چند ده سال بعد شده. تنها در ساحل خلوت نوشهر قدم می زنی. با خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط