مرا ببخش که دوستت داشتم و دوست داشتنم کفایت نمیکرد ببخش

مرا ببخش که دوستت داشتم و دوست داشتنم کفایت نمی‌کرد. ببخش که آنقدر برای تو عزیز نبودم که بخاطر من، حریف کوه‌ مشکلاتت باشی و قاطعانه، با سیل ناملایمتی‌های جهانت بجنگی و پیروز میدان باشی. ببخش که حضورم، دنیای تو را بهتر نکرد و این ابدا ضعف تو نبود، ضعف من بود! این من بودم که به قدر کفایت برای تو دوست داشتنی نبودم و فکر کردن به من، محرک قدرتمندی برای ارتقای جهان تو نبود!
ببخش که کیفیت زیست و احوالات تو را بهتر نکردم و این من بودم که هربار به تو فکر کردم ، پرنده شدم، پرواز کردم و این‌ از بالا به تویی که آن پایین، بدون بال ایستاده بودی، نگاه کردن بود که مرا عمیقا رنج می‌داد...
تو مرا دوست نداشتی، وگرنه آن پایین چه می‌کردی؟ درست شبیه به کسانی که هیچ دلیل و انگیزه‌ای برای جنگیدن و زیستن ندارند و متاسفم برای خودم که هرگز دلیل محکمی برای تو نبودم...
دیدگاه ها (۰)

خدایا بابت همه چیزهایی که به صلاحمون نبود و نشد ، شکر.حتی اگ...

دوستم باش !من از تو عشقی بزرگ نمی خواهم..حتی نمی خواهم برایم...

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیستمی رسم با تو به خانه،از ...

دلم میخواست خانه ات باشم که از خستگی هایت به من برگردی...

تو را به سبک خودم دوست دارممن دنباله‌ روی عشق دیگران نیستمفک...

سناریو: (وقتی بهمون سیلی میزنن و...)(گزارش شده بود)سونگمین: ...

سناریو: (وقتی دوست دارن ولی تو....)وقتی دوست دارن ولی تو دوس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط