A kiss of chocolate wine

(⁠๑⁠˙⁠ A kiss of chocolate wine ˙⁠๑⁠)⁩
part ³

جیمین : خب پس قطعا خورده
ری : چقد پول میخوای؟ هرچقد بخوای بهت میدم اصلا
میتونم همین الان تموم ثروتمو به نامت..
جیمین : اگه همین الان اون دست هرزتو از زیر میز بیرون نیاری
قول نمیدم باهمون کلتی که دنبالش میگردی و اونجا نیست همین الان مغزتو سوراخ نکنم
ری : ترجیح میدم با اسلحه خودم کشته بشم تا با روشای
و حشیانه تو
جیمین : قرار نیس همچین لطفی بهت بکنم
چاقوی دومش که نشون اژدها و ماه روش حک شده بود بیرون کشید که ری قصد داشت با دستاش جلوشو بگیره
اما خب چند دقیقه بعد فقط دوتا دست زخمی و یه قلب سوراخ شده نصیبش شده بود.
چاقوشو همونجا توی سینش باقی گذاشت ؛ خبر حضورش توی عمارت سرخ خیلی زود بین بقیه عوضی هایی امثال
ری اول میپیچد و اون دقیقا همینو میخواست. اینکه امثال این اشغال هرشب و هرشب با کابوس حضور
ادلر بالای سرشون از خواب بپرن و مجبور باشن مشت
مشت قرص ارامبخش بخورن ، اینکه هرتانیه عمرشون و بعد هرکاشف کاریشون بدون یه روز قراره بره سراغشون ،
اینکه بفهمان تاوان همه گناهانشون ، مامور عذابشون و فرشته مرگشون اونه.
به سمت گاوصندوقی که زیر میز اوذل بود رفت و با اثر
انگشت ری بازش کرد ؛ تک تک مدارکی که وجود داشت
توی اون اتاق لعنت شده برداشت ؛ خب دیگه وقت برگشتن بود.
****
ساعت نزدیک ۱۰ صبح بود که با فاکس تماس گرفت
فاکس : بله قربان؟
جیمین: انجام شد . محل تحویل؟
فاکس: مرکز سنت لویس اواسط طبقه اول توی بریدگی مغازه
بلک رز روی پیشخوان
جیمین : متوجه شدم
به سمت ادرس روند و بعد زدن ماسک و پیدا کردن مغازه ای که فاکس گفته بود پاکتو روی پیشخوان گذاشت و در
مغازه رو پشت سرش بست که نگاهش سمت در کشیده
شد ؛ انالیز مکان اطرافش دیگه براش یه عادت ناخواسته بود همین الانش هم میدونست که این مرکز خرید دو تادر
خروجی و یه ورودی داره و هر مغازه حداقل یه پنجره
داره شامل ۱۱ تا دوربین مدار بسته ۳ تا نگهبان و ۲۸ در مغازست.
هنوز نگاهش روی در بود که متوجه ورود سه تا مرد داخل پاساژ شد
دوتـاشون دونتا کیـف گیتار داشتن و پیکـشون شدیدا عـرق‌کرده بود و همش اطرافشو نگاه میکرد و کاپشنش دور دستش پیچیده شده بود
(لعنت بهش این دیگه چه..)
هنوز نگاهش روشون بود که مرد اولی کاپشنشو کنار زد و
اسلحشو از زیرش بـیـرون کشید و شروع به رگبار مـغازه ها
کرد و دوتا از نگهبانـام تـیر خـوردن
سریعا خودشو پشت دیوار کشید که متوجه دختر امیگای
جـوونی سمت چیـش شـد کـه رگبـار اسلحـه داشت نـزدیکش
میـشد و اون دختر بدون حرکت خشک شده بـود و فقط به رو به روش زل زده بود کمتر از ۵ ثانیه وقت داشت برای نجاتش ( چرا حرکت نمیکنه لعنت بهش نباید جلب توجه کنم اما...) بدون اینکه فرصت فکر کردن به خودش بده سمت دختر شیرجه زد
دیدگاه ها (۰)

(⁠๑⁠˙⁠ A kiss of chocolate wine ˙⁠๑⁠)⁩ part ⁴سریعا خودشو پشت...

(⁠๑⁠˙⁠ A kiss of chocolate wine ˙⁠๑⁠)⁩ part ⁵جیمین : باشه مم...

(⁠๑⁠˙⁠ A kiss of chocolate wine ˙⁠๑⁠)⁩ part ²عمارت سرخ / ساع...

(⁠๑⁠˙⁠ A kiss of chocolate wine ˙⁠๑⁠)⁩ part ¹مشتاشو محکم تر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط