خسته
خسته
ان قدر که نه جاذبه سیاه چاله او را بکشد و نه نور یک ستاره گرمش کند
از درون متلاشی سونامی حادثه ها
و بیرون منظره غمگین باتلاق زندگی سوخته
میان انسانها راه میرفت و دوست داشت انها را نجات دهد و گاه مثل یک بمب اتم نسل کشی راه بیندازد...
همه از درون حرف میزنند:
خدا سرکوفت میزند شیطان دلداری میدهد و فرشته ها پیشنهادهای بسیار و باز رویاها را سر میبرید.
میگفت:«زندگی چه بود که مرا مالامال وسوسه نگه دارد ؟»
زمانی میخندید که چرا خدا به این بوزینه روح بخشید؛
نه باور کردنی نیست؛ عقل،اختیار،درک،شعور،رویا،امید،ارزو،حسرت،حسادت، شهوت و عشق همه درون انسان جا شد.
گنجایش این همه ذرات ناپایدار قطعا نا امید کننده است.
او یک سیاره سرد و تاریک میان این همه ماده تاریک حتی حوصله چرخیدن به دور خود را هم نداشت...
#اشک_اهنگ
قسمت اول سرداب
https://baarzesh.net/%D8%A2%D9%87%D9%86%DA%AF-6-18-18/
ان قدر که نه جاذبه سیاه چاله او را بکشد و نه نور یک ستاره گرمش کند
از درون متلاشی سونامی حادثه ها
و بیرون منظره غمگین باتلاق زندگی سوخته
میان انسانها راه میرفت و دوست داشت انها را نجات دهد و گاه مثل یک بمب اتم نسل کشی راه بیندازد...
همه از درون حرف میزنند:
خدا سرکوفت میزند شیطان دلداری میدهد و فرشته ها پیشنهادهای بسیار و باز رویاها را سر میبرید.
میگفت:«زندگی چه بود که مرا مالامال وسوسه نگه دارد ؟»
زمانی میخندید که چرا خدا به این بوزینه روح بخشید؛
نه باور کردنی نیست؛ عقل،اختیار،درک،شعور،رویا،امید،ارزو،حسرت،حسادت، شهوت و عشق همه درون انسان جا شد.
گنجایش این همه ذرات ناپایدار قطعا نا امید کننده است.
او یک سیاره سرد و تاریک میان این همه ماده تاریک حتی حوصله چرخیدن به دور خود را هم نداشت...
#اشک_اهنگ
قسمت اول سرداب
https://baarzesh.net/%D8%A2%D9%87%D9%86%DA%AF-6-18-18/
۲۵.۶k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱