بهار باتو بودنها چه شدپاییز دلتنگیست

بهارِ با#تو بودن‌ها چه شد؟پاییز دلتنگیست
کجایی صبح من؟ شامِ ملال‌انگیز دلتنگیست

کجایی ماهیِ آرام در آغوش اقیانوس؟
به من برگرد! این دریایِ غم لبریزِ دلتنگیست

اگر چیزی به دست آورده‌ام از عشق، می‌بخشم
غزلهایی که خود سرمایۀ ناچیزِ دلتنگیست

در آن دنیا برای دیدنت شاید مجالی شد
همانا مرگ، پایانِ سرورآمیزِ دلتنگیست

نسیمی شاخه‌هایم را شکست و با خودم خواندم:
بهارِ با تو بودن‌ها چه شد؟ پاییزِ دلتنگیست




#سجاد_سامانی
دیدگاه ها (۵)

هر نسیمی که نصیب از گل و باران ببردمی تواند خبر از مصر به کن...

ای در دل من، میل و تمنا،همه تو!و ندر سر من،مایه سودا،همه تو!...

میان این همه گل زرد کافیست از این دنیا برایم درد کافیست توقع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط