امشب از آن شبهاست که از خودم سر رفتهام ریختهام روی زم

امشب از آن شب‌هاست که از خودم سر رفته‌ام. ریخته‌ام روی زمین، شبیه خرده‌شیشه‌های ریز ریز، پودر، خاکه‌شیشه. نمی‌دانم چه‌کار باید بکنم با تکه‌ریزه‌های خودم. نمی‌توانم دست بزنم. دستم می‌برد. خون جاری می‌شود. همین‌طور ایستاده‌ام بالای سر خرده‌شیشه‌ها، مبهوت، کمی وحشت‌زده، و مستاصل. خرده‌شیشه‌های خودم، من. شکسته‌ام. با صدای مهیبی شکسته‌ام. ریخته‌ام روی زمین.
پخش و پلا شده‌ام٫:)
#جذاب #خاص #هنری #زیبا #بینظیر #قشنگ #شیک
دیدگاه ها (۱)

مثِ مريضى كه تو كُماس.كلنجار ميرم!!بينِ بودنُ نبودن..!يه طرف...

تو که هیچ، حوصله هم از ما کوچ کرد! #خاص #جذاب #زیبا #قشنگ #ب...

وقتی از من دوری همش توفکر ماشینایی هستم که ممکنه با تو تصادف...

اینجا بودن اغواکننده است ومن همیشه تلاش کرده‌ام تا ازچنین چی...

میدانی درد دارد :))))قفسه ی سینه ام درد دارد دردی مشابه با ش...

کبریت

چند پارتی(جونگ کوک/ات)part3

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط