فراموش نکردم

فراموش نکردم

چشمانت را که خواهرانم بودند

پیشانی ات که کودک من بود

دهانت که معشوقه ام

و دستانت را

که بهترین دوست من بود ..

#ازدمیر_آصف
دیدگاه ها (۱)

گفته بودم به کسی عشق نخواهم ورزیدآمدی و همه ی فرضیه ها ریخت ...

خورشیدرا بگو که نتابد ز پشت ابرچونصبح من به خنده‌ات آغاز می ...

آنقدر بی صدا آمدمکه وقتی به خودت آمدیهیچ صدایی جز من نبودآنق...

پاره‌های این دل شکسته راگریه هم دوباره جان نمی‌دهدخواستم که ...

🌱🍒داغ شد پیشانی ام، بیمار چشمانت شدممثل مویت در نسیم، من هم ...

از تمامِ تودستانت را دوست می‌دارمزیرا نوازشم می‌کنند؛و چشمان...

بهترین رقیب منپارت ۴ویو جونگکوکا..ا..اون ات بود سریع رفتم سم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط