part

part 119
سوزومه: اره ولی صدها نفر مثل تو بهم درخواست دادن و ردشون کردم واگه یکی از اونا منو مجبور به ازدواج میکردن تنفرشون تو دلم میموند ولی تو چون یه روزی هدیه برادر رو بهم دادی نمیتونم ازت متنفر شم
جنیور: ولی خُبــ.....
سوزومه: وقشه ماهم بریم وگرنه دیرمون میشه
جنیور: اوکی بریم
باهم دیگه از خونه زدیم بیرونو سوار ماشین شدیم وبه سمت باغ حرکت کردیم وقتی رسیدیم تقزیبا همه مهمونا رسیده بودن باهم وارد باغ شدیم همه تشویقمون میکردپ رفتیم روی سکو وایستادیم جنیور میکرفن رو گرفت
جنیور: سلامو خوشامد میگم به تمام مهمونا امیدوارم روز خوشی رو باتم بگذرونیم امروز بهترین روز زندگی منه و دوست دارم این خوشحالی رو باهاتون شریک بشم
همه تشویق کردن
سوزومه: سلام خوش اومدین امیدوارم شاداب باشید و روز خوشی رو باهم بگذرونیم و شادی هامونو باهم تقسیم کنیم
و دوباره تشویق کردن
رفتیم و وارد مهمونا شدیم تا با تک تکشون احوال پرسی کنیم
رفتیم پیش یه مرد چهل پنجاه ساله
جنیور: سلام اقای جاناتان
مرده: سلام مستر وین
جنیور: معرفی میکنم همسرم سوزومه پیترسون
مرده: خوشوقتم منم کوین جاناتانم
سوزومه: خوشوقتم
جنیور: ایشون یکی از سهام داران شرکت هستن
سوزومه: خیلی هم عالی از دیدنتون خوشحال شدم
مرده: اقای وین همسرتون بسیار برازندست
جنیور: محبت شمارو میرسونه
مرده: همچنین
جنیور: بعدا دوباره بهتون سر میزنم
مرده: اوه بله بفرمایید
با تک تک مهمونا احوال پرسی کردیمو رسیدیم به خانواده مادریم
سوزومه: こんにちは(سلام)
جنیور: こんにちは。安全な旅をお祈りします(سلام براتون سفر راحتی رو ارزو میکنم )
خاله: ありがとう、息子よ(ممنون پسرم)
برگام ریخته بود این کی ژاپنی یاد گرفت
هارو: سلام دختر عمه
سوزومه: های ددی
کایا: های امیدوارم خوب باشی 私は正しいと言った(درست گفتم)
سوزومه: まあ、悪くないね(خوبه بد نیست)
هارو: همینو هم کلی سختی کشیدم بهش یاد بدم
کایا: 何って言ったの？(چی گفتی؟)
هارو: 何もない。君はすぐに覚えるよ、と私は彼に言った。(هیچی.بهش گفتم خیلی زود یاد میگیری)
جنیور: 早く学ばなければ、困ったことになります(باید زود یاد بگیری وگرنه سرت کلاه میره)
کایا: 私はあなたから学ぶことができます(میتونم از شما یاد بگیرم)