part
part 118
سوزومه: عوع از کی تاحالا حال بهم زن شدی
ری: از وقتی عاشق بیبیم شدم
سوزومه: گمشید بیرون
لیلی: فک کنم شوهرت اومد
امیلی رفت درو یه کوچولو باز کرد سرشو برد بیرون
امیلی: دومادمون جیگری شده واسه خودش
جنیور: سوزومه داخله
امیلی: اره
جنیور خواست بیاد داخل
امیلی: به این راحتی که نمیشه عروس خانوم رو ببینی
جنیور: چی میخوای
امیلی: ببینم چی در میاد
جنیور چندتا صد دلاری از تو جیبش در اورد داد
امیلی: کمه
جنیور چندتای دیگه در اورد داد
امیلی: خب حالا باید یکم فک کنم...... عروس خانوم اجازه هست
سوزومه: با اجازه خانوادم بله
همه زدن زیر خنده
امیلی: اجازه داری میتونی عروس خانوم رو ببینی
جنیور رفت داخل بادیدن با دیدن سوزومه چند مینی خشکش ژد بعد به خودش اومد
جنیور: خوشکل شدی لیدی
ری: از محو شدنت معلوم بود
سوزومه: مهمونا اومدن
جنیور: اره بابا گفت تقریبا همه مهمونا اومدن
سوزومه: خب ماهم بریم
ری: ما اول میریم شما بعد ما بیایین بهتره
جسیکا: راست میگه
لیلی: پس ما رفتیم لیدی
همه رفتن بیرون
سوزومه: خستم بدجور
جنیور: اوم خیلی خسته شدی این چند روزه
سوزومه: بعد مراسم تا میتونم میخوام بخوابم
جنیور: میخوای فردارو برات اجازه بگیرم
سوزومه: نمیخواد از درسام عقب میفتم
جنیور: هر جور راحتی بیبی
سوزومه: سلیقت خوبه ها
جنیور: درمورد خونه؟
سوزومه: اره دکوراسیونش عالی بود
جنیور: بایدم عالی باشه بیشتر از یه هفته روش کار کردم
سوزومه: اتاق بچه؟
جنیور: یکی از اتاقا اضافه بود...
سوزومه: ول کن خر نیستم...... یعنی انتظار بچه از منو داری یا...؟
جنیور: چیه فک میکنی قصد دارم بهت خیانت کنم
سوزومه: خیانت؟ ما هیچ چیز مشترکی نداریم و هردو مونم میدونیم این ازدواج قرار دادیه و تو اگه با کسی باشی خوشحال میشم
جنیور: هیچ چیز مشترکی نداریم؟ ازدواج قرار دادی؟ سوزومه چرا نمیخوای بپزیری که من عاشقتم و این ازدواج برام خیلی با ارزش
سوزومه: ارزش ها برای همه یک اندازه نیست
جنیور: ولی میتونیم وجه مشترکش رو بیشتر کنیم
سوزومه: مشکل اینجاست که من نمیخوام
جنیور: چیکار کنم تا بخوای اخه من چی کم دادم چه مشکلی دارم که تو نمیتونی منو قبول کنی
سوزومه: میدونی از این که تک فرزند باشم خسته شده بودم ارزوم بود یه خواهر یا برادر داشته باشم که تو از ناکجا اباد اومدی هری نباشه به ارزوم رسیده بودم و خیلی خوشحال بودم پوزتو پیش دوستام میدادم که تو با حس مزخرفت به قول خودت عشقت رید تو هرچی خوشحالیم بخواطر همین تورو نمیخوام
جنیور: هیچ فرقی نکرده فقط الان بعنوان شوهرتم
سوزومه: عوع از کی تاحالا حال بهم زن شدی
ری: از وقتی عاشق بیبیم شدم
سوزومه: گمشید بیرون
لیلی: فک کنم شوهرت اومد
امیلی رفت درو یه کوچولو باز کرد سرشو برد بیرون
امیلی: دومادمون جیگری شده واسه خودش
جنیور: سوزومه داخله
امیلی: اره
جنیور خواست بیاد داخل
امیلی: به این راحتی که نمیشه عروس خانوم رو ببینی
جنیور: چی میخوای
امیلی: ببینم چی در میاد
جنیور چندتا صد دلاری از تو جیبش در اورد داد
امیلی: کمه
جنیور چندتای دیگه در اورد داد
امیلی: خب حالا باید یکم فک کنم...... عروس خانوم اجازه هست
سوزومه: با اجازه خانوادم بله
همه زدن زیر خنده
امیلی: اجازه داری میتونی عروس خانوم رو ببینی
جنیور رفت داخل بادیدن با دیدن سوزومه چند مینی خشکش ژد بعد به خودش اومد
جنیور: خوشکل شدی لیدی
ری: از محو شدنت معلوم بود
سوزومه: مهمونا اومدن
جنیور: اره بابا گفت تقریبا همه مهمونا اومدن
سوزومه: خب ماهم بریم
ری: ما اول میریم شما بعد ما بیایین بهتره
جسیکا: راست میگه
لیلی: پس ما رفتیم لیدی
همه رفتن بیرون
سوزومه: خستم بدجور
جنیور: اوم خیلی خسته شدی این چند روزه
سوزومه: بعد مراسم تا میتونم میخوام بخوابم
جنیور: میخوای فردارو برات اجازه بگیرم
سوزومه: نمیخواد از درسام عقب میفتم
جنیور: هر جور راحتی بیبی
سوزومه: سلیقت خوبه ها
جنیور: درمورد خونه؟
سوزومه: اره دکوراسیونش عالی بود
جنیور: بایدم عالی باشه بیشتر از یه هفته روش کار کردم
سوزومه: اتاق بچه؟
جنیور: یکی از اتاقا اضافه بود...
سوزومه: ول کن خر نیستم...... یعنی انتظار بچه از منو داری یا...؟
جنیور: چیه فک میکنی قصد دارم بهت خیانت کنم
سوزومه: خیانت؟ ما هیچ چیز مشترکی نداریم و هردو مونم میدونیم این ازدواج قرار دادیه و تو اگه با کسی باشی خوشحال میشم
جنیور: هیچ چیز مشترکی نداریم؟ ازدواج قرار دادی؟ سوزومه چرا نمیخوای بپزیری که من عاشقتم و این ازدواج برام خیلی با ارزش
سوزومه: ارزش ها برای همه یک اندازه نیست
جنیور: ولی میتونیم وجه مشترکش رو بیشتر کنیم
سوزومه: مشکل اینجاست که من نمیخوام
جنیور: چیکار کنم تا بخوای اخه من چی کم دادم چه مشکلی دارم که تو نمیتونی منو قبول کنی
سوزومه: میدونی از این که تک فرزند باشم خسته شده بودم ارزوم بود یه خواهر یا برادر داشته باشم که تو از ناکجا اباد اومدی هری نباشه به ارزوم رسیده بودم و خیلی خوشحال بودم پوزتو پیش دوستام میدادم که تو با حس مزخرفت به قول خودت عشقت رید تو هرچی خوشحالیم بخواطر همین تورو نمیخوام
جنیور: هیچ فرقی نکرده فقط الان بعنوان شوهرتم
- ۴.۷k
- ۲۹ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط