امروز به کلمه ی خارجی جالبی برخوردم
امروز به کلمهی خارجی جالبی برخوردم
«کراش/Crush»؛
به دلبر بهدست نیامده اطلاق میشود.
به دلبری که تو هر چقدر دوستش داری،
او همانقدر یا خبر ندارد؛
یا دارد و دوستت ندارد.
هر چقدر در خیال توست
و با او حرف میزنی،
همانقدر او بودنت
را عین خیالش نیست
و هیچ نیازی به حرف زدن با تو ندارد.
به دلبری که هر چقدر عاشقش هستی
و دوست داری با تو باشد،
او همانقدر دوست دارد
با کسی جز تو باشد!
معانیِ دیگری هم دارد؛
لهشدن،
خرد شدن و با صدا شکستن.
بهنظرم عجیب هر سهتایش درست است؛ خصوصاً آخری...
«کراش/Crush»؛
به دلبر بهدست نیامده اطلاق میشود.
به دلبری که تو هر چقدر دوستش داری،
او همانقدر یا خبر ندارد؛
یا دارد و دوستت ندارد.
هر چقدر در خیال توست
و با او حرف میزنی،
همانقدر او بودنت
را عین خیالش نیست
و هیچ نیازی به حرف زدن با تو ندارد.
به دلبری که هر چقدر عاشقش هستی
و دوست داری با تو باشد،
او همانقدر دوست دارد
با کسی جز تو باشد!
معانیِ دیگری هم دارد؛
لهشدن،
خرد شدن و با صدا شکستن.
بهنظرم عجیب هر سهتایش درست است؛ خصوصاً آخری...
۲.۲k
۲۳ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.