خواب دیدم که خدا عاشق چشمان تو شد
خواب دیدم که خدا عاشق چشمان تو شد ...
اشک ریزانِ دعا، دست به دامان تو شد ....! مات و مبهوتِ از این خلقت زیبای عجیب ..
آسمان را به تو بخشید و گُل افشان تو شد ...! روسری از سر تو رفت عقب، ماه گرفت ..
ماه پَرپَر شد و پَژمرد و به قربان تو شد ....! چه شد این چشم منِ مُلحدِ افسانه پرست ..
تار مویی ز تو را دید و مسلمان تو شد ....! با دل سرکش بی عاطفه ی خسته ی من ..
تو چه کردی که دلم گوش به فرمان تو شد ...!
اشک ریزانِ دعا، دست به دامان تو شد ....! مات و مبهوتِ از این خلقت زیبای عجیب ..
آسمان را به تو بخشید و گُل افشان تو شد ...! روسری از سر تو رفت عقب، ماه گرفت ..
ماه پَرپَر شد و پَژمرد و به قربان تو شد ....! چه شد این چشم منِ مُلحدِ افسانه پرست ..
تار مویی ز تو را دید و مسلمان تو شد ....! با دل سرکش بی عاطفه ی خسته ی من ..
تو چه کردی که دلم گوش به فرمان تو شد ...!
- ۶۶۴
- ۱۲ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط