فراموش شد فراموشی فراموشت کردم سپردمت به خاطرات
فراموش شد فراموشی فراموشت کردم سپردمت به خاطرات
منو شکستی و رفتی که پا گیر تو نشم ولی نفرینم میگیره اونیو که نشست به پات
تورو خوشبخت کردم و موندم تو کار خودم
امسال هزار و سیصد و نود پنج ساله شدم
دعای مادرت تورو گرفت و نفرین تو منو
کاش بودی ای کاش نمیشکستی منو
ای وای ای وای اگه تو نیای
دیدی چن ساله رفتی؟ اصلا دیدی چجوری رفتی؟
ندیدی پیر شدم؟ نفرین مادرت هنوزم پشتمه ها
اصلا نفرین به خودم نفرین به این عشقی که سوخته
نفرین به اون کسی که قلبمو ارزون فروخته
اصن حالمو ندید د ندید پدرسوخته
این خونه پر شده این روزا همش از خورده شیشه
میخاستم خود کشی کنم دیدم بازم نمیشه
بخام فراموشت کنم اخه محاله واسه من
تو با اون فاز میگیری و منم همش تو فاز غم
این دلنوشته های من درد خیلیا شدا
انگار خیلی مث من شدن از عشقشون جدا
خیلیا با این صدای خسته خون گریه کردن
همش تفدیر من درده قربونت برم خدا
خودمو اتیش کردم سوزوندم تا یکم سرش گرم شه
اصن فک نمیکردم با یکی دیگه سرش گرم شه
یادته چقد دعوا میکردیم ما سر اسم بچه؟
ولی همه میگفتن این زن نمیشه مادر شه
به خاطر اینکه نشکنی دل مادرم شکست
که همیشه بهم میگفت این عشق هوسه هوسه
همیشه واسم عزیز بودی حتی تو اوج بی رحمی
ولی این خیانت اخرت بد دلمو شکست
گرفتما دیگه الزایمرو راحت لعنت لعنت به این تایمر و ساعت
من یه بچه یتیمم که هیچکی بازیش نمیشه
نه عشق چیزی داره نه عشقشو دیده
اینقد پرته حواسش که به فراموشی میزنه
وقتی نیستی توی خونه خاموشی میزنه
چقد تو این خیابونا پیت گشتم و پرسیدم
اره خوب شناختی همون مریض قرصی ام
داداش مراقبش باش که اون بدجوری حساسم
به علی قسم شکسته شه کارتو میسازم
اصن خیانت کرد که کرد من که غریبه نیستم
من جایی باختم که زندگیمو روی ال ساختم
به این فران قسم که یه تار مو از سرش کم شه
تا سه بشمری زندگیتو اتیش میکشم
درسته اتیش عشقت مهرابو خاکستر کرده
ببین پسر این سینه کوه درده
به جای عطر تنت زندگیم بو الکل گرفته
چقد حبستو کشیدم هنوز یادم نرفته
حتی هوای ازاد واسم مث زهرماره
میگی چرا بیرونم؟ به زور هزارتا چک و سفته
موهام بلند شدا سگ پدر تا شونه هام اومد
عشقو صدا کنید بیاد دیگه اشکم در اومد
گفتی عذاب بکشی خودمو عذاب میدم عذاب
عشق تورم دیدیم دیدیم چی در اومد از اب
#آلزایمر #مهراب
منو شکستی و رفتی که پا گیر تو نشم ولی نفرینم میگیره اونیو که نشست به پات
تورو خوشبخت کردم و موندم تو کار خودم
امسال هزار و سیصد و نود پنج ساله شدم
دعای مادرت تورو گرفت و نفرین تو منو
کاش بودی ای کاش نمیشکستی منو
ای وای ای وای اگه تو نیای
دیدی چن ساله رفتی؟ اصلا دیدی چجوری رفتی؟
ندیدی پیر شدم؟ نفرین مادرت هنوزم پشتمه ها
اصلا نفرین به خودم نفرین به این عشقی که سوخته
نفرین به اون کسی که قلبمو ارزون فروخته
اصن حالمو ندید د ندید پدرسوخته
این خونه پر شده این روزا همش از خورده شیشه
میخاستم خود کشی کنم دیدم بازم نمیشه
بخام فراموشت کنم اخه محاله واسه من
تو با اون فاز میگیری و منم همش تو فاز غم
این دلنوشته های من درد خیلیا شدا
انگار خیلی مث من شدن از عشقشون جدا
خیلیا با این صدای خسته خون گریه کردن
همش تفدیر من درده قربونت برم خدا
خودمو اتیش کردم سوزوندم تا یکم سرش گرم شه
اصن فک نمیکردم با یکی دیگه سرش گرم شه
یادته چقد دعوا میکردیم ما سر اسم بچه؟
ولی همه میگفتن این زن نمیشه مادر شه
به خاطر اینکه نشکنی دل مادرم شکست
که همیشه بهم میگفت این عشق هوسه هوسه
همیشه واسم عزیز بودی حتی تو اوج بی رحمی
ولی این خیانت اخرت بد دلمو شکست
گرفتما دیگه الزایمرو راحت لعنت لعنت به این تایمر و ساعت
من یه بچه یتیمم که هیچکی بازیش نمیشه
نه عشق چیزی داره نه عشقشو دیده
اینقد پرته حواسش که به فراموشی میزنه
وقتی نیستی توی خونه خاموشی میزنه
چقد تو این خیابونا پیت گشتم و پرسیدم
اره خوب شناختی همون مریض قرصی ام
داداش مراقبش باش که اون بدجوری حساسم
به علی قسم شکسته شه کارتو میسازم
اصن خیانت کرد که کرد من که غریبه نیستم
من جایی باختم که زندگیمو روی ال ساختم
به این فران قسم که یه تار مو از سرش کم شه
تا سه بشمری زندگیتو اتیش میکشم
درسته اتیش عشقت مهرابو خاکستر کرده
ببین پسر این سینه کوه درده
به جای عطر تنت زندگیم بو الکل گرفته
چقد حبستو کشیدم هنوز یادم نرفته
حتی هوای ازاد واسم مث زهرماره
میگی چرا بیرونم؟ به زور هزارتا چک و سفته
موهام بلند شدا سگ پدر تا شونه هام اومد
عشقو صدا کنید بیاد دیگه اشکم در اومد
گفتی عذاب بکشی خودمو عذاب میدم عذاب
عشق تورم دیدیم دیدیم چی در اومد از اب
#آلزایمر #مهراب
۱۵.۰k
۱۴ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.