پارت 1
پارت 1
شخصیت های پارت 1 : کیم سوکجین،بورا،جادوگر، داسام
علامت ها : کیم سوکجین _ بورا+ جادوگر# داسام*
روحم را نجات بده
# نفر بعدی
_آنیو ...من یه کار ضروری میخوام انجام بدین
# اسمتون؟
_کیم سوکجین
# خب آقای کیم از دست من چه کاری بر میاد؟
_باید روحم رو به جسم یکی دیگه تو 25 سال گذشته ببری
# اسمش چیه و چه رابطه ای باهم دارین؟
_خواهر برادریم...اسمش داسام هستش
# داسام؟
فلش بک به سه ماه پیش
_منظورت چیه؟
*من...من
_چرا من من میکنی حرف بزننن
*من گذشته تلخی دارم...نمیتونم برات توضیح بدم...ولی من خواهرت نیستم
_چیی میگی یعنی چی من خواهرت نیستمم
*من...من نه مادرمون ....نه پدرمون ....هیچکدوم شون یکی نیست...خون ما یکی نیست...
_پس چطور وارد خونه ما شدی؟
*این فقط یه رازه نمیتونم بگم
_یعنیی چی نمیتونم بگمم تو 30 سال خواهر من بودییییی...30 سال عاشقت بودم...الان هم یعنی اون 30 سال همش مسخره تو بودم؟
*من ...من مثل آدمای دیگه بدنیا نیومدم ...یعنی مامان و بابا نداشتم...هیچوقت نداشتم...حتی قبل از بدنیا اومدنم...من ساخته شدم...توسط جادو...فقط میتونستم تا اینجای راز م رو بهت بگم
_یعنی چی؟ مگه میشه جادو آدم درست کرد؟
*با جادو همه کار میشه کرد ...میشه آدم کشت و میشه آدم بدنیا آورد
من قربانی یه جادوگر هستم
_اسمش ؟ اسم جادوگر؟
*نمیتونم بگم...مطمئن باش از زندگی منم زمان زیادی نمونده...:)
_بیا..بیا بریم یه جای دور...کسی پیدامون نکنه داسام
*میفهمیی جادو جادوگر یعنی چی؟ میفهمی؟حتی اگه به یه سیاره دیگه هم بریم میتونن پیدام کنن
_ولی تو خواهرمی...
*نیستم
_هستییی...توکه چیزی نمیگی خودم میرم به گذشته تو میفهمم داستان چیه
*اگه بخوای بجای من بری به گذشته من...آینده ات میشه همین الان من...به بردارت واقعیت رو میگی و درنهایت برمیگردی به تیلگر
_تیلگر کجاس دیگه؟
*همون جا منو ساخته...همون دهکده که هزاران هزار آدم رو با جادو درست میکنن و درنهایت میکشن شون یا به عنوان ولیعهد خودشون تو آینده استفاده میکنن
_من میشم گذشته تو...
شخصیت های پارت 1 : کیم سوکجین،بورا،جادوگر، داسام
علامت ها : کیم سوکجین _ بورا+ جادوگر# داسام*
روحم را نجات بده
# نفر بعدی
_آنیو ...من یه کار ضروری میخوام انجام بدین
# اسمتون؟
_کیم سوکجین
# خب آقای کیم از دست من چه کاری بر میاد؟
_باید روحم رو به جسم یکی دیگه تو 25 سال گذشته ببری
# اسمش چیه و چه رابطه ای باهم دارین؟
_خواهر برادریم...اسمش داسام هستش
# داسام؟
فلش بک به سه ماه پیش
_منظورت چیه؟
*من...من
_چرا من من میکنی حرف بزننن
*من گذشته تلخی دارم...نمیتونم برات توضیح بدم...ولی من خواهرت نیستم
_چیی میگی یعنی چی من خواهرت نیستمم
*من...من نه مادرمون ....نه پدرمون ....هیچکدوم شون یکی نیست...خون ما یکی نیست...
_پس چطور وارد خونه ما شدی؟
*این فقط یه رازه نمیتونم بگم
_یعنیی چی نمیتونم بگمم تو 30 سال خواهر من بودییییی...30 سال عاشقت بودم...الان هم یعنی اون 30 سال همش مسخره تو بودم؟
*من ...من مثل آدمای دیگه بدنیا نیومدم ...یعنی مامان و بابا نداشتم...هیچوقت نداشتم...حتی قبل از بدنیا اومدنم...من ساخته شدم...توسط جادو...فقط میتونستم تا اینجای راز م رو بهت بگم
_یعنی چی؟ مگه میشه جادو آدم درست کرد؟
*با جادو همه کار میشه کرد ...میشه آدم کشت و میشه آدم بدنیا آورد
من قربانی یه جادوگر هستم
_اسمش ؟ اسم جادوگر؟
*نمیتونم بگم...مطمئن باش از زندگی منم زمان زیادی نمونده...:)
_بیا..بیا بریم یه جای دور...کسی پیدامون نکنه داسام
*میفهمیی جادو جادوگر یعنی چی؟ میفهمی؟حتی اگه به یه سیاره دیگه هم بریم میتونن پیدام کنن
_ولی تو خواهرمی...
*نیستم
_هستییی...توکه چیزی نمیگی خودم میرم به گذشته تو میفهمم داستان چیه
*اگه بخوای بجای من بری به گذشته من...آینده ات میشه همین الان من...به بردارت واقعیت رو میگی و درنهایت برمیگردی به تیلگر
_تیلگر کجاس دیگه؟
*همون جا منو ساخته...همون دهکده که هزاران هزار آدم رو با جادو درست میکنن و درنهایت میکشن شون یا به عنوان ولیعهد خودشون تو آینده استفاده میکنن
_من میشم گذشته تو...
۲۴.۹k
۲۶ مرداد ۱۴۰۱