خلقی همه با هم سخن

خلقی همه با هم سخن
از وصل‌تو گویند

من بیڪسم،
افسانهٔ هجران به که گویم؟

#هلالی_جغتایی

‌‌‌
دیدگاه ها (۸)

‌من در سر زلف تو بدیدم دل خویش پس با دل خویش عشقبازی کردم#م...

‌ای شاد که ما هستیم اندر غم تو جاناهم محرم عشق تو هم محرم تو...

بی دوست شبی نیست که دیوانه نباشیممستیم اگر ساکن میخانه نباشی...

‌می بندم این دو چشم پر آتش راتا بگذرم ز وادی رسوایی...تا قلب...

هجران و شبِ وصل و غمِ تلخِ جداییدر ‌عشقِ تو دیدیم و شنیدیم و...

هجران و شبِ وصل و غمِ تلخِ جدایی...در عشقِ تو دیدیم و شنیدیم...

هجران و شبِ وصل و غمِ تلخِ جدایی...در عشقِ تو دیدیم و شنیدیم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط