پارت ۱۲
پارت ۱۲
پرستار صدام زد رفتم تو اتاق و دیدم که اتاق به هوش اومده سریع رفتم کنارش نشستم
ویو ات
بعد اینکه زایمان کردم چیزی یادم نمیومد تا وقتی بهوش اومدم و دیدم جیهوپ دوید سمتم و کنارم نشست و دستمو تو دستاش گرفت نمیدونستم بچه هامون سالمن یا نه پس سعی کردم حرف بزنم ولی انگار که هنوز توانایی حرف زدن رو نداشتم جیهوپ یکم کنارم نشست و باهام صحبت کرد منم تو این حین هوشیاری کاملا رو بدست آورم و ازش پرسیدم بچه ها سالمن و اون هم گفت آره هر دوتاشون سالمن خیلی خوشحال بودم چون نگران بودم بخاطر سن کمم بچه ها آسیبی ببینن داشتیم درباره اسم بچه صحبت میکردیم که اسم پسرمون جی_سوک و اسم دخترمون یون_سوک شد
*پایان*
اگر ایده ای برای فیک جدید دارید بگید بهم
#بنگتن #کیپاپ#بی_تی_اس #جین #سوکجین #آر_ام #آرام#مین_یونگی #شوگا #آگوست_دی #جیهوپ #هوسوک #جانگ_هوسوک #جیمین #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #تهیونگ #وی #جونگ_کوک #کوک #فیک #فیکشن#ری_اکشن #سناریو #تصور_کن #تصور_کنید #تصور_کنید_بی_تی_اس #تصور_کن_بی_تی_اس #ریاکشن #ری_اکشن_بی_تی_اس
پرستار صدام زد رفتم تو اتاق و دیدم که اتاق به هوش اومده سریع رفتم کنارش نشستم
ویو ات
بعد اینکه زایمان کردم چیزی یادم نمیومد تا وقتی بهوش اومدم و دیدم جیهوپ دوید سمتم و کنارم نشست و دستمو تو دستاش گرفت نمیدونستم بچه هامون سالمن یا نه پس سعی کردم حرف بزنم ولی انگار که هنوز توانایی حرف زدن رو نداشتم جیهوپ یکم کنارم نشست و باهام صحبت کرد منم تو این حین هوشیاری کاملا رو بدست آورم و ازش پرسیدم بچه ها سالمن و اون هم گفت آره هر دوتاشون سالمن خیلی خوشحال بودم چون نگران بودم بخاطر سن کمم بچه ها آسیبی ببینن داشتیم درباره اسم بچه صحبت میکردیم که اسم پسرمون جی_سوک و اسم دخترمون یون_سوک شد
*پایان*
اگر ایده ای برای فیک جدید دارید بگید بهم
#بنگتن #کیپاپ#بی_تی_اس #جین #سوکجین #آر_ام #آرام#مین_یونگی #شوگا #آگوست_دی #جیهوپ #هوسوک #جانگ_هوسوک #جیمین #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #تهیونگ #وی #جونگ_کوک #کوک #فیک #فیکشن#ری_اکشن #سناریو #تصور_کن #تصور_کنید #تصور_کنید_بی_تی_اس #تصور_کن_بی_تی_اس #ریاکشن #ری_اکشن_بی_تی_اس
۳.۶k
۲۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.