پارت ۳۶
پارت ۳۶
کوک:این چه زری میزنه
شوگا:هکش کنم؟
کوک:اره فقط عجله کن بدو بدو
(۵ دقیقه بعد)
شوگا:هک شد...جکسونه این طرف جکسونه
کوک:چی!..جکسون لعنتی
تهیونگ:حرف زدن بسته..شوگا ادرس ادرسشو پیدا کن بدو
جیهوپ:تا تو ادرس و گیر میاری من و نامجون و جین میریم ماشینا و تفنگا و صد در صد بادیگاردا رو اماده میکنیم
کوک:هوپی خیلی خطر داره حداقل ۲۰۰ تا بادیگارد بیار
جین:من میارم
شوگا:حرف نزنید
″ویو ا.ت″
الان چهار ساله که گذشته و میشه گفت من خیلی قوی شدم اما نتونستم به کوک اعتراف کنم کوکیم داره باهام سرد و سرد تر میشه از این میترسم که به خواد ولم کنه
جکسون بهم مسیج داد که راز کوک و میدونه و می خواد بهم بگه اما من ان و میشناسم حتما یچیزی ازم میخواد مطمعنم
اما همه جوره میخواستم بدونم ان راز چیه پس زود حاضر شدم و راه افتادم
{حال}
ا.ت:لعنتی گوشیم جا مونده بهتره ادامه بدم چون اصلا خوشم نمیاد کوک ببینه برگشتم
(نیم ساعت بعد)
جکسون:های لیدی حالت چطوره
ا.ت:جکسون قود قود نکن حوصله ندارم
جکسون:چه عصبی
ا.ت:بد تر از اینم میشم فقط بهم بگو رازش چیه همین الان
جکسون:اگر بگم بهم چی میرسه
ا.ت:نگران نباش میدونم عین کلاغی برات طلا اوردم
جکسون:خوبه پس باید بگم که مصتر جئون...
کوک:عوضییییی
ا.ت:حاجی بزار بگههههه بعد وارد شوووو ...کوک(شوکه) اینجا چیکار میکنی!؟
کوک:این و من باید بپرسم(عصبی)
جکسون:اوه اوه بهتره اینجا توی عمارت قشنگ من دعوا نکنید
ا.ت:ببند باوا به این لونه موش میگه عمارت اسکل
جکسون:ناموسن خیلی فش میده
نویسنده:پکی
کوک:این چه زری میزنه
شوگا:هکش کنم؟
کوک:اره فقط عجله کن بدو بدو
(۵ دقیقه بعد)
شوگا:هک شد...جکسونه این طرف جکسونه
کوک:چی!..جکسون لعنتی
تهیونگ:حرف زدن بسته..شوگا ادرس ادرسشو پیدا کن بدو
جیهوپ:تا تو ادرس و گیر میاری من و نامجون و جین میریم ماشینا و تفنگا و صد در صد بادیگاردا رو اماده میکنیم
کوک:هوپی خیلی خطر داره حداقل ۲۰۰ تا بادیگارد بیار
جین:من میارم
شوگا:حرف نزنید
″ویو ا.ت″
الان چهار ساله که گذشته و میشه گفت من خیلی قوی شدم اما نتونستم به کوک اعتراف کنم کوکیم داره باهام سرد و سرد تر میشه از این میترسم که به خواد ولم کنه
جکسون بهم مسیج داد که راز کوک و میدونه و می خواد بهم بگه اما من ان و میشناسم حتما یچیزی ازم میخواد مطمعنم
اما همه جوره میخواستم بدونم ان راز چیه پس زود حاضر شدم و راه افتادم
{حال}
ا.ت:لعنتی گوشیم جا مونده بهتره ادامه بدم چون اصلا خوشم نمیاد کوک ببینه برگشتم
(نیم ساعت بعد)
جکسون:های لیدی حالت چطوره
ا.ت:جکسون قود قود نکن حوصله ندارم
جکسون:چه عصبی
ا.ت:بد تر از اینم میشم فقط بهم بگو رازش چیه همین الان
جکسون:اگر بگم بهم چی میرسه
ا.ت:نگران نباش میدونم عین کلاغی برات طلا اوردم
جکسون:خوبه پس باید بگم که مصتر جئون...
کوک:عوضییییی
ا.ت:حاجی بزار بگههههه بعد وارد شوووو ...کوک(شوکه) اینجا چیکار میکنی!؟
کوک:این و من باید بپرسم(عصبی)
جکسون:اوه اوه بهتره اینجا توی عمارت قشنگ من دعوا نکنید
ا.ت:ببند باوا به این لونه موش میگه عمارت اسکل
جکسون:ناموسن خیلی فش میده
نویسنده:پکی
۸.۵k
۰۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.