گروگان
#گروگان
#پارت_2
ویو ا. ت
هانول رفت کافه تریا تادو ملیک شیک بخره مه دیدم یه دختره داره میاد طرفم
دختره:سلام ا. ت من ایو هستم اومدم جزوه ها رو بدم که استاد گفت
+اها ممنونم
ایو رفت
×چیکار داشت
+ایو رو میگی
×اره
+اومد جزوه ها رو داد
×اها بیا بگیر
+مرسی
پرش زمانی بعد از دانشگاه
ویو ات.
سوار ماشین شدم و حرکت کردم طرف عمارت ″ چند مین بعد ″
به عمارت رسیدم ریموت درو زدم وارد پارکینگ شدم ماشینو پارک کردم و رفتم تو که دیدم اجوما تو اشپز خونست رفتم از پشت بغلش مردم و گفتمتو که دیدم اجوما تو اشپز خونست رفتم از پشت بغلش مردم و گفتم
+اجوما ناهار چی داریم
°سوپ لاکپشت
+من رفتم بالا
°برو
رفتم بالا تو اتاقم لباسمو عوض کردم و رفتم پایین
داشتم برنج میخوردم که یهو یه چیزی یادم اومد
+اجوما بابام کجاست
°ارباب صبح زود قبل اینکه شما بیدار بشید رفتن ماموریت و تا دوهفته دیگه نمیان
+اها باشه
ویو ا. ت
رفتم تو اتاقم که دیدم گوشیم زنگ میخوره برش داشتم دیدم هانوله
+ها
×ها و زهر مار من تو رو اینطوری تربیت کردم
+بنال
×من یه چیزی میگم نه نیار
+باشه
×قول
+قول
×بریم بار
+ننننننهههه
×گو نخور میای (قطع کرد)
+نمی... عه دختره گوز رو من قطع میکنی
دیدم یه پیام اومده از طرف هانول بازش کردم دیدم نوشته
(ساعت شش میام دنبالت)
نگا به ساعت مچیم کردم دیدم ساعت دوعه پس وقت داشتم گرفتم خوابیدم
پرش زمانی به ۳ساعت دیگه
بیدار شدم دیدم ساعت پنجه یا خدا مگه چقدر خوابیدم پاشدم رفتم حموم و یه حموم ده مینی گرفتم اومدم بیرون م هامو سشوار کشیدم لباسامو پوشیدم یه ارایش لایت کردم رفتم پایین که دیدم هانول نشسته رو کاناپه
×چه عجب پرنسس افتخار داد که بیدار بشه و بیاد پایین که بریم
+گگگگگگگگگ زر نزن بیا بریم
×بریم
رفتیم بار که............... دیدم
#پارت_2
ویو ا. ت
هانول رفت کافه تریا تادو ملیک شیک بخره مه دیدم یه دختره داره میاد طرفم
دختره:سلام ا. ت من ایو هستم اومدم جزوه ها رو بدم که استاد گفت
+اها ممنونم
ایو رفت
×چیکار داشت
+ایو رو میگی
×اره
+اومد جزوه ها رو داد
×اها بیا بگیر
+مرسی
پرش زمانی بعد از دانشگاه
ویو ات.
سوار ماشین شدم و حرکت کردم طرف عمارت ″ چند مین بعد ″
به عمارت رسیدم ریموت درو زدم وارد پارکینگ شدم ماشینو پارک کردم و رفتم تو که دیدم اجوما تو اشپز خونست رفتم از پشت بغلش مردم و گفتمتو که دیدم اجوما تو اشپز خونست رفتم از پشت بغلش مردم و گفتم
+اجوما ناهار چی داریم
°سوپ لاکپشت
+من رفتم بالا
°برو
رفتم بالا تو اتاقم لباسمو عوض کردم و رفتم پایین
داشتم برنج میخوردم که یهو یه چیزی یادم اومد
+اجوما بابام کجاست
°ارباب صبح زود قبل اینکه شما بیدار بشید رفتن ماموریت و تا دوهفته دیگه نمیان
+اها باشه
ویو ا. ت
رفتم تو اتاقم که دیدم گوشیم زنگ میخوره برش داشتم دیدم هانوله
+ها
×ها و زهر مار من تو رو اینطوری تربیت کردم
+بنال
×من یه چیزی میگم نه نیار
+باشه
×قول
+قول
×بریم بار
+ننننننهههه
×گو نخور میای (قطع کرد)
+نمی... عه دختره گوز رو من قطع میکنی
دیدم یه پیام اومده از طرف هانول بازش کردم دیدم نوشته
(ساعت شش میام دنبالت)
نگا به ساعت مچیم کردم دیدم ساعت دوعه پس وقت داشتم گرفتم خوابیدم
پرش زمانی به ۳ساعت دیگه
بیدار شدم دیدم ساعت پنجه یا خدا مگه چقدر خوابیدم پاشدم رفتم حموم و یه حموم ده مینی گرفتم اومدم بیرون م هامو سشوار کشیدم لباسامو پوشیدم یه ارایش لایت کردم رفتم پایین که دیدم هانول نشسته رو کاناپه
×چه عجب پرنسس افتخار داد که بیدار بشه و بیاد پایین که بریم
+گگگگگگگگگ زر نزن بیا بریم
×بریم
رفتیم بار که............... دیدم
- ۱۱.۹k
- ۱۱ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط