چند پارتی

چند پارتی
عشق اشتباه
پارت ۳
وقتی به خونه رسیدم بدون هیچ معطلی روی تخت افتادن صبح که از خواب بیدار شدم ساعت ۹ بود اماده شدم و به سمت شرکت، سر کار رفتم تا شب اضافه کاری موندم هیچ کس توی شرکت نبود بعد از کارم اومدم بیرون دیدم که هانگ دم در شرکته سعی کردم نادیش بگیرم و برم ولی صدام کرد برگشتم، به سمتم اومد و گفت:
بشین توی ماشین
_برای چی؟
_میبرمت خونه
_نمیخواد خودم میرم
با ارومی بغلم کرد و گذاشتم توی ماشین منم که هیچ حوصله نداشتم حرفی نزدم وسط راه دیدم که از جای دیگه ای داره میره بهش گفتم چرا از اینور میری ولی جوابم رو نداد
وقتی که رسیدیم دیدم که منو اورده خونش با عصبانیت بهش گفتم چرا منو اوردی اینجا
گفت که باحات کار دارم
وقتی که اینو گفت یه لحظه ترس به وجودم افتاد

منتظره پارت بعدی باشید❤️
دیدگاه ها (۲)

چند پارتی عشق اشتباهپارت ۴بهش گفتم چه کاری؟_وقتی رفتیم تو می...

سریال: دختر قرن بیستم@h.mahakiاگر از این پست خوست اومد خوشحا...

سریال: امید همیشگی@h.mahakiاگر از این پست خوشت اومد خوشحال م...

سریال: دلباخته در شهر @h.mahakiاگر از این پست خوشت اومد خوشح...

قهوه تلخ پارت ۴۳نامه چویا رو قایم کردم و از اتاق خارج شدم وا...

کیوت ولی خشن پارت ۶کوک توی ذهنش : وقتی داشتم میومدم بیرون هم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط