دو سه خط شعر نوشتم که تو آغاز شوی

دو ســه خط شــعر نوشتم کـه تـو آغاز شوی
بیش از ایــن غنچه نمانی، گـــل من باز شوی

مـن زمین گیر تو هستم، همـه را پس زده ام
بی پــر و بـال شـــدم تــا پــر پرواز شوی

حــرف هـا در دل من هست و زبانم خــاموش
این سکوت است که باعث شده یک راز شوی

عـلت هـــر تپش قلب منـــی امـــــا حــــیف
قسمت ایـــن است کــه از دور ورانـداز شوی

وصف زیبایـــی تــــو لایق صدهـا بیت است
مصلحت بـود در این شــعر کــه ایـجاز شوی

شــده ام دست به دامـــان غـــزل تــا شاید..
شـاید این بـار بخوانی...گـل مــن باز شوی...
دیدگاه ها (۳)

باز ای دل ، دل دیوانه هوا زد به سرت ؟کرده ای باز فراموش همه ...

#دلم_میگوید.در دلت یک غم زیباست ، دلم می گوید خسته از شاید و...

رفت و بعد از رفتنش آن شب چه بارانی گرفتبوته ی یاس کنار نرده ...

#گاه_بایدگاه باید از جماعت #دور بودگاه باید اندکی #مغرور بود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط