باز ای دل دل دیوانه هوا زد به سرت

باز ای دل ، دل دیوانه هوا زد به سرت ؟
کرده ای باز فراموش همه شب چشم ترت ؟

باز داری طلب عشق که دیوانه شوی ؟
دلبری گیری و هر لحظه در آرد پدرت ؟

تو چرا زود ز یادت همهٔ غمها رفت ؟
چه کسی سر به تو زد یا که گرفته خبرت ؟

تو کجا عشق کجا ای دل تنها شده ام ؟
باز خواهی که شود خم ز عذابش کمرت ؟

عشق سهم تو نباشد ز چه بیهوده روی ؟
چه شده باز به سر آمده فکر خطرت ؟

دل من ای دل دیوانه تو آرام بخواب 
دلبری نیست که یک لحظه بجوید اثرت...
دیدگاه ها (۳)

#دلم_میگوید.در دلت یک غم زیباست ، دلم می گوید خسته از شاید و...

#شدم_شاعر_که_شاید_یک_شب_از_شب_های_بیتابی_دلش_عاشق_شود_خوانند...

دو ســه خط شــعر نوشتم کـه تـو آغاز شویبیش از ایــن غنچه نما...

رفت و بعد از رفتنش آن شب چه بارانی گرفتبوته ی یاس کنار نرده ...

از   کوچه  زیبای   تو   امروز  گذشتمدیدم که همان  عاشق معشوق...

تقدیم به فرشته بهشتیم جانانم:🫀🌹عشق یعنی با تو خواندن از جنون...

عشق یعنی با تو خواندن از جنون عشق یعنی سوختنها از درون عشق ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط