پارت پنجم رمان ماه عسل
پارت پنجم رمان ماه عسل
مادر سوزان در اتاق و باز می
ذاره و می گه: این لپ تاپ من؛
آوردم تابه تو چیز های رو یاد
بدم ونشون بدم که ممکنه خاطرات
گذشته تورو به یاد بیاره٠
من تعجب می کنم از این که مادر
سوزان چی داره از گذشته من؛
مادری که غریبه بود والان عشق ❤
مادر سوزان باگوشت و پوست ودل
من امیخته شده٠
سوزان لپ تاپ و روشن می کنه
و من ازدیذن صفحه لب تاپ خوش
حال می شم و بلند می گم: وای
چقد خوش گل؛ خیلی زیبا ومنحصر
به فرد ٠
نمی دونم کلمه منحصر به فرد از
کجا به ذهنم اومد٠
#ملیحه#عکس نوشته ها که می ذارم#ازمن نیست#فقط #کپشن ها ازمن #هست#-#دلبر#بلاگر#ادبیات#-#ترانه سرا#
مادر سوزان در اتاق و باز می
ذاره و می گه: این لپ تاپ من؛
آوردم تابه تو چیز های رو یاد
بدم ونشون بدم که ممکنه خاطرات
گذشته تورو به یاد بیاره٠
من تعجب می کنم از این که مادر
سوزان چی داره از گذشته من؛
مادری که غریبه بود والان عشق ❤
مادر سوزان باگوشت و پوست ودل
من امیخته شده٠
سوزان لپ تاپ و روشن می کنه
و من ازدیذن صفحه لب تاپ خوش
حال می شم و بلند می گم: وای
چقد خوش گل؛ خیلی زیبا ومنحصر
به فرد ٠
نمی دونم کلمه منحصر به فرد از
کجا به ذهنم اومد٠
#ملیحه#عکس نوشته ها که می ذارم#ازمن نیست#فقط #کپشن ها ازمن #هست#-#دلبر#بلاگر#ادبیات#-#ترانه سرا#
۴.۰k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.