رسـم خـوبان
#رسـم_خـوبان
🔸 یک روز سوار بر یک ماشین لندور، داشتیم به طرف مهران میرفتیم. کنار جاده، دیدم یک نفر لنگ لنگان در حال حرکت است. رفتم به طرف او. دیدم جواد صراف است و همینطور به زحمت در کنار جاده میرود.
🔹 تا او را دیدم، گفتم: «آقا جواد، کجا میروی؟» گفت: وقتی که مجروح شدم، مرا به بیمارستان ایلام بردند. دکترها گفتند: باید بستری شوی، ولی من دیدم که گردان در خط است و این انصاف نیست من در بیمارستان استراحت کنم و نیروهای من در خط بجنگند و آنها را تنها بگذارم. این بود که از بیمارستان جیم زدم و حالا هم که میبینی، دارم میروم سمت خط.
📎 فرماندهٔ گردان شهادت لشگر۲۷محمدرسولالله(ص)
#سردارشهید_جواد_حاجابوالقاسم🌷 #سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۴۰ تهران
شهادت :۱۳۶۵/۱۰/۲۲ شلمچه، عملیات کربلای ۵
🔸 یک روز سوار بر یک ماشین لندور، داشتیم به طرف مهران میرفتیم. کنار جاده، دیدم یک نفر لنگ لنگان در حال حرکت است. رفتم به طرف او. دیدم جواد صراف است و همینطور به زحمت در کنار جاده میرود.
🔹 تا او را دیدم، گفتم: «آقا جواد، کجا میروی؟» گفت: وقتی که مجروح شدم، مرا به بیمارستان ایلام بردند. دکترها گفتند: باید بستری شوی، ولی من دیدم که گردان در خط است و این انصاف نیست من در بیمارستان استراحت کنم و نیروهای من در خط بجنگند و آنها را تنها بگذارم. این بود که از بیمارستان جیم زدم و حالا هم که میبینی، دارم میروم سمت خط.
📎 فرماندهٔ گردان شهادت لشگر۲۷محمدرسولالله(ص)
#سردارشهید_جواد_حاجابوالقاسم🌷 #سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۴۰ تهران
شهادت :۱۳۶۵/۱۰/۲۲ شلمچه، عملیات کربلای ۵
۱۴.۹k
۲۲ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.