میخواستم که بدانی

میخواستم که بدانی
با تو، همیشه هر روز برایم بهار بود
وقتی تو هستی، تو لبخند میزنی
مرا چه حاجت به انتظار فصل ها ..
با تو هرلحظه بهار است
هرشب پُر از عطر بهارنارنج ..

می‌خواستم که بدانی
تو حس زیبای بهارگونه ای برایم
همان‌قدر لطیف، مهربان
پر اُمید و سرزنده
با تو همیشه هر لحظه بهار است
هرشب، وقتی آسمان هم برایم
آواز سردِ زمستان را می خواند ..
دیدگاه ها (۱۱)

خواب دیدم مادرم هنوزجوونهپدرم هنوز بلندبلند میخندهخواب دیدم ...

تو همونی که وقتی میبینم زُل زدی به من دستو پامو گم میکنم و ق...

شاید نباشم تو اما هر روز صبح پنجره ی قلبت را باز کن و "دوستت...

There are only two timesthat I want to be with you:Now and F...

خیال داشتنتمثل یک شب آرام و رویایی استکه ستاره ها در آن می ر...

بیب من برمیگردمپارت : 55دستبند رو دستم کردم و گردنبندم گردنم...

عزیزم، بعد از باران‌ها و برف‌ها به من برگرد، به من که هنوز ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط