قاصدک

قاصدک
 
قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟
از کجا وز که خبر آوردی ؟
 خوش خبر باشی ، اما ،‌اما 
گرد بام و در من 
 بی ثمر می گردی 
انتظار خبری نیست مرا 
 نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس 
 برو آنجا که تو را منتظرند 
 

دیدگاه ها (۲)

ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺮﺩ ، !ﻧﮕﻮ ﮐﻔﺮ ﺍﺳﺖ ، !!...ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺩﺭ ...

پدرم دفتر شعری آوردتکیه بر پُشتی دادشعر زیبایی خواند،و مرا ب...

روزی مرد ثروتمندی ، پسر بچه کوچکش را به یک ده برد تا به او ن...

حسین پناهی یاد گرفتم این بار که دستانم یخ کرد، دستان کسی را ...

#𝑳𝑶𝑽𝑬_𝑴𝒀_𝑻𝑬𝑨𝑪𝑯𝑬𝑹 𝑷𝒂𝒓𝒕 ¹⁸_کجایی؟ +خونه. _من حرکت کردم ده دیقی...

p88 ژان و دلربا مخفیانه باز از زندان فرار کردن و میخاستن بر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط