وانشات "عاشق بودن جرم نیست"
وانشات "عاشق بودن جرم نیست"
pt: 15
تهیونگ اومد پیشم
تهیونگ: بیا بریم چوب خشک جمع کنیم
ا.ت: ب... باشه
رفتیم چوب خشک جمع کردیم از دستام خون میومد(واای بچم زخمی شد🤣)
رفتیم چوب های خشک رو داخل یه جعبه گذاشتیم
تهیونگ: ا.ت دستات زخمی شده! بیا بریم چسب زخم بزنم
ا.ت: نه لازم نیست آییی
تهیونگ: لجبازی نکن بیا بریم
ا.ت: نه
تهیونگ: باشه بزور میبرمت
بغلم کرد(براید استایل)
از ترس دستامو دور گردنش حلقه کردم
ا.ت: بزارم پایین
تهیونگ:____
ا.ت: گفتم بزارم پایین
تهیونگ: چون خیلی لجبازی میکنی نه
ا.ت:جیغ
رفتیم تو کلبه
منو گذاشت رو تخت و خودش رفت جعبه کمک های اولیه رو بیاره
بعد چند دقیقه اومد
تهیونگ: دستتو بیار
ا.ت: ب.. باش
دستمو آوردم بالا تهیونگ دستمو گرفت اونم خیلی محکم
(کرم ریختنم شروع شد یاح یاح ا.ت الان بلایی سرت بیارم با تهیونگ من رل میزنی هااا🤦♀️🤣😈)
ا.ت: تو گی نخور
(مح نمیخورم ت بخور)
ا.ت: باشه ببخشید باو
(همین یبار میبخشمت)
ا.ت: ادامه رو بنویس
(عوک🔪❤️🩹)
ا.ت: عای یواش تر
تهیونگ: ببخشید
ا.ت:*اخم
کارش تموم شد خدایا شکرت
رفتم بیرون جلوی در کلبه چند تا صندلی بود رفتم روی یکی از صندلی ها نشستم داشتم با گوشیم ور میرفتم ک لیسا زنگ
ا.ت: الو صلم خبی
لیسا: اوم خوبم ت خبی*عصبانیت
ا.ت: بخوبیت ولی چرا عصبانی هستی؟
لیسا: چند روز زنگ نمیزنی نگران شدم*داد
ا.ت: داد نزن کصخل(نزدیک بود بنویسم کص خور 🤣 توبه خدایا)
ا.ت: اومدیم اردو
لیسا: اوهوم ببخشید
ا.ت: عه
لیسا: چیشد؟
ا.ت: چ.. چرا ت.. تهیونگ اون دختره رو بغل کرد*بغض
لیسا: چیییییییی*داد
ا.ت: داد نزن کر شدم*داد
(خودتم داری داد میزنی🤣🤦♀️)
لیسا: کجایید بیام جرش بدم هااا*داد
ا.ت: خودم حلش میکنم*گریه
لیسا: قربونت برم گریه نکن عجقم باشه
ا.ت: فعلا
لیسا: مراقب خودت باش
پایان مکالمه
(عای دستم درد میکنع دیگ نمینویسم این آخرین فیک میدونم فیکامو دوس ندارید🥺)
گوشیمو برداشتمو رفتم دم در کلبه کیم جو
تق تق تق
کیم: کیه
ا.ت: گرگم غیر من کی میاد پیش تو*گریه
کیم: بیا تو
ا.ت:______
رفتم تو دست کیم رو گرفتمو بردمش یجایی که کسی نبود
کیم: ا.ت حالت خوبه چرا گریه میکنی؟!
ا.ت: تهیونگ هق بهم خیانت کرده هققق*اشک
کیم: از کجا فهمیدی؟!
ا.ت: یکی از دخترا رو بغل کرد هققق
کیم: واقعا!!
ا.ت: ن پ دروغ میگم
*ویو تهیونگ*
تهیونگ: سلام خانم مین حلقه رو آوردی
مین: سلام بله بفرمایید
تهیونگ: چه خوشکله(گایز عکسشو میزارم)
مین: این الماس روش اصل و بدنه حلقه از طلا درست شده این گران بها ترین حلقه جهان
تهیونگ: عشق من لیاقتش رو داره
مین: اگه کاری ندارید من رفع زحمت کنم
تهیونگ : برو وقتی پولت آماره شد بیا ببرش
مین: خدانگهدار
تهیونگ: ممنونم خدانگهدار
چون آشنا بود بغلش کردم
(دیگه حوصله ندارم تا چند هفته دیگه نمیزارم چون درس دارم عوک)
ا.ت: میترسم بهم خیانت کرده باشه
کیم: ا.ت مطمعنی؟
ا.ت: هنوز نه میخوام ازش بپرسم*گریه
کیم با دستاش اشکامو پاک کرد
کیم: گریه نکن عزیزم
ا.ت: باشه*خنده الکی
با هم رفتیم پیش بقیه تقریبا هوا تاریک شده بود به گوشیم ی نگا انداختم ساعت 7:30 بود
ا.ت: کیم بدو بریم داره تاریک میشه
کیم: باشه
من رفتم تو کلبه خودم کیم هم رفت تو کلبه خودش یه لباس خوشکل پوشیدم
که تهیونگ اومد تو بهش محل ندادم خودمو انداختم رو تخت و گوشیمو در آوردم
تهیونگ: چیشده بیب؟
ا.ت:______
تهیونگ: گفتم چیشده*داد
ا.ت: فضولی ب ت نیومده ددی
تهیونگ: دلت تنبیه میخواد*خنده شیطانی
ا.ت: نخیر
تهیونگ:فک کنم چون اون دختر رو.......
نذاشت حرفمو تموم کنم
ا.ت: اره*بغض
تهیونگ: نمیتونم بهت بگم واس چی بغلش کردم چون سوپرایز
ا.ت: چی!!
تهیونگ: همین الان ی سوتی دادم
(خاک ت سرت🤣🤦♀️)
یاح یاح بازم خماری😈😈
20 لایک
10 کامنت
پدصگا پی ام ندید تا یه هفته دیگه پارت بعدی رو نمیزارم یاح یاح😈
pt: 15
تهیونگ اومد پیشم
تهیونگ: بیا بریم چوب خشک جمع کنیم
ا.ت: ب... باشه
رفتیم چوب خشک جمع کردیم از دستام خون میومد(واای بچم زخمی شد🤣)
رفتیم چوب های خشک رو داخل یه جعبه گذاشتیم
تهیونگ: ا.ت دستات زخمی شده! بیا بریم چسب زخم بزنم
ا.ت: نه لازم نیست آییی
تهیونگ: لجبازی نکن بیا بریم
ا.ت: نه
تهیونگ: باشه بزور میبرمت
بغلم کرد(براید استایل)
از ترس دستامو دور گردنش حلقه کردم
ا.ت: بزارم پایین
تهیونگ:____
ا.ت: گفتم بزارم پایین
تهیونگ: چون خیلی لجبازی میکنی نه
ا.ت:جیغ
رفتیم تو کلبه
منو گذاشت رو تخت و خودش رفت جعبه کمک های اولیه رو بیاره
بعد چند دقیقه اومد
تهیونگ: دستتو بیار
ا.ت: ب.. باش
دستمو آوردم بالا تهیونگ دستمو گرفت اونم خیلی محکم
(کرم ریختنم شروع شد یاح یاح ا.ت الان بلایی سرت بیارم با تهیونگ من رل میزنی هااا🤦♀️🤣😈)
ا.ت: تو گی نخور
(مح نمیخورم ت بخور)
ا.ت: باشه ببخشید باو
(همین یبار میبخشمت)
ا.ت: ادامه رو بنویس
(عوک🔪❤️🩹)
ا.ت: عای یواش تر
تهیونگ: ببخشید
ا.ت:*اخم
کارش تموم شد خدایا شکرت
رفتم بیرون جلوی در کلبه چند تا صندلی بود رفتم روی یکی از صندلی ها نشستم داشتم با گوشیم ور میرفتم ک لیسا زنگ
ا.ت: الو صلم خبی
لیسا: اوم خوبم ت خبی*عصبانیت
ا.ت: بخوبیت ولی چرا عصبانی هستی؟
لیسا: چند روز زنگ نمیزنی نگران شدم*داد
ا.ت: داد نزن کصخل(نزدیک بود بنویسم کص خور 🤣 توبه خدایا)
ا.ت: اومدیم اردو
لیسا: اوهوم ببخشید
ا.ت: عه
لیسا: چیشد؟
ا.ت: چ.. چرا ت.. تهیونگ اون دختره رو بغل کرد*بغض
لیسا: چیییییییی*داد
ا.ت: داد نزن کر شدم*داد
(خودتم داری داد میزنی🤣🤦♀️)
لیسا: کجایید بیام جرش بدم هااا*داد
ا.ت: خودم حلش میکنم*گریه
لیسا: قربونت برم گریه نکن عجقم باشه
ا.ت: فعلا
لیسا: مراقب خودت باش
پایان مکالمه
(عای دستم درد میکنع دیگ نمینویسم این آخرین فیک میدونم فیکامو دوس ندارید🥺)
گوشیمو برداشتمو رفتم دم در کلبه کیم جو
تق تق تق
کیم: کیه
ا.ت: گرگم غیر من کی میاد پیش تو*گریه
کیم: بیا تو
ا.ت:______
رفتم تو دست کیم رو گرفتمو بردمش یجایی که کسی نبود
کیم: ا.ت حالت خوبه چرا گریه میکنی؟!
ا.ت: تهیونگ هق بهم خیانت کرده هققق*اشک
کیم: از کجا فهمیدی؟!
ا.ت: یکی از دخترا رو بغل کرد هققق
کیم: واقعا!!
ا.ت: ن پ دروغ میگم
*ویو تهیونگ*
تهیونگ: سلام خانم مین حلقه رو آوردی
مین: سلام بله بفرمایید
تهیونگ: چه خوشکله(گایز عکسشو میزارم)
مین: این الماس روش اصل و بدنه حلقه از طلا درست شده این گران بها ترین حلقه جهان
تهیونگ: عشق من لیاقتش رو داره
مین: اگه کاری ندارید من رفع زحمت کنم
تهیونگ : برو وقتی پولت آماره شد بیا ببرش
مین: خدانگهدار
تهیونگ: ممنونم خدانگهدار
چون آشنا بود بغلش کردم
(دیگه حوصله ندارم تا چند هفته دیگه نمیزارم چون درس دارم عوک)
ا.ت: میترسم بهم خیانت کرده باشه
کیم: ا.ت مطمعنی؟
ا.ت: هنوز نه میخوام ازش بپرسم*گریه
کیم با دستاش اشکامو پاک کرد
کیم: گریه نکن عزیزم
ا.ت: باشه*خنده الکی
با هم رفتیم پیش بقیه تقریبا هوا تاریک شده بود به گوشیم ی نگا انداختم ساعت 7:30 بود
ا.ت: کیم بدو بریم داره تاریک میشه
کیم: باشه
من رفتم تو کلبه خودم کیم هم رفت تو کلبه خودش یه لباس خوشکل پوشیدم
که تهیونگ اومد تو بهش محل ندادم خودمو انداختم رو تخت و گوشیمو در آوردم
تهیونگ: چیشده بیب؟
ا.ت:______
تهیونگ: گفتم چیشده*داد
ا.ت: فضولی ب ت نیومده ددی
تهیونگ: دلت تنبیه میخواد*خنده شیطانی
ا.ت: نخیر
تهیونگ:فک کنم چون اون دختر رو.......
نذاشت حرفمو تموم کنم
ا.ت: اره*بغض
تهیونگ: نمیتونم بهت بگم واس چی بغلش کردم چون سوپرایز
ا.ت: چی!!
تهیونگ: همین الان ی سوتی دادم
(خاک ت سرت🤣🤦♀️)
یاح یاح بازم خماری😈😈
20 لایک
10 کامنت
پدصگا پی ام ندید تا یه هفته دیگه پارت بعدی رو نمیزارم یاح یاح😈
۶۷.۴k
۲۰ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.