من که ترک عشق کردم پس چرا دیوانه ام

من که ترک عشق کردم پس چرا دیوانه ام
این چنین هرگز نبودم گوییا بی خانه ام

من گذشتم از تو اما فکر تو هرگز نرفت
تو نرفتی از خیالم ای مه در دانه ام

ترک تو گفتم دعا کردم که مهرت هم رود
گرچه میدانم نخواهد رفت از کاشانه ام

دلبری ها میکنی دل را سبب ساز غمی
غم چه شیرین میشود با بغض تو جانانه ام

بعد عمری عاشق زلف شرابت من شدم
من غلط کردم بسازم روی طوفان خانه ام

میروم اما دلم پیش تو میماند گلم
بر دلم دستی کشم دستی دگر بر چانه ام
دیدگاه ها (۱۵)

.

بیشتر ما طوری تربیت شده‌ایم که بطور مداوم برای هدف بعدی و با...

آدمی اگر بخواهد فقط خوشبخت باشد ، به زودی موفق می گردد...ولی...

با شناختن مردم همیشه یک کمی دلمان برایشان می سوزد.برای همین ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط