قلب

"قلب"
مهمانخانه نیست
که آدمها بیایند ، دو سه ساعت یا دو سه روز در آن بمانند
و بعد بروند ...

"قلب"
لانه ی گنجشک نیست
که در بهار ساخته شود
و در پاییز
باد آن را با خودش ببرد ...

"قلب"
راستش نمیدانم چیست ...
اما این را میدانم که فقط جای آدمهای خیلی خوب است ...

"قلب"
چاه دلخوری نیست
که به وقت بدخلقی ، سنگریزه ای بیندازی
تا صدای افتادنش را بشنوی...!

"قلب"
آیینه ای ست که با هر شکستن، چند تکه میشود
و یکپارچگی اش از هم می پاشد ...

"قلب"
قاصدکی ست که اگر پرهایش را بچینی،
دیگر به آسمان اوج نمیگیرد ...

"قلب"
برکه ای ست که آرامشش به یک نگاه بهم میخورد ...

"قلب"
اگر بتواند کسی را دوست بدارد،
خوبی ها و حتی زخم زبانهایش را نقش دیوارش میکند ...

حال ،
اینکه قلب چیست، بماند...!

فقط این را میدانم؛
"قلب"
وسعتی دارد به اندازه ی حضور خدا ...
من مقدس تر از قلب ، سراغ ندارم ...

♡♡♡♡♡♡♡♡

بخشی از کتاب "یک عاشقانه آرام"
نوشته "نادر ابراهیمی"
دیدگاه ها (۱)

مردم شهر به هوشید...؟هر چه دارید و ندارید بپوشید و برقصید و ...

اگر جای دانه هایت را که روزی کاشته ای فراموش کردی، باران روز...

#بیان معنوی

#بیان معنوی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط