تبدیل
تبدیل
پارت ۲
با ترس اطرافم و نگاه میکردم و به جلو قدم برمیداشتم استرس و ترسی بدی توی دلم بود و هر لحظه منتظر حمله از طرف کسی بودم توی افکارم غرق بودم که احساس کردم سایه کسی با سرعت زیادی از کنارم رد شد که باعث شد با وحشت روی زمین بیافتم و جیغی از سر وحشت بکشم همینطور که روی زمین بودم با وحشت به اطرافم نگاه میکردم که احساس کردم سایه همون فرد بهم نزدیک تر میشه چند قدم که جلوتر اومد چهره اش واضح تر شد
شنل مشکی بلندی داشت که کلاهش باعث میشد چهرش معلوم نباشه و فقط لباش دیده میشد زیر اون شنل بلند مشکیش لباس سفید سلطنتی داشت که هیکل و شونه های جذابش و به رخ میکشید
بهم رسید و جلوم زانو زد و با انگشت های کشیده اش چونم و گرفت و سرم و بلند کرد که مجبور شدم بهش خیره بشم
اما با کاری که کرد چشمام گرد شد
شرطا
۱۰ لایک
۱۰کامنت
پارت ۲
با ترس اطرافم و نگاه میکردم و به جلو قدم برمیداشتم استرس و ترسی بدی توی دلم بود و هر لحظه منتظر حمله از طرف کسی بودم توی افکارم غرق بودم که احساس کردم سایه کسی با سرعت زیادی از کنارم رد شد که باعث شد با وحشت روی زمین بیافتم و جیغی از سر وحشت بکشم همینطور که روی زمین بودم با وحشت به اطرافم نگاه میکردم که احساس کردم سایه همون فرد بهم نزدیک تر میشه چند قدم که جلوتر اومد چهره اش واضح تر شد
شنل مشکی بلندی داشت که کلاهش باعث میشد چهرش معلوم نباشه و فقط لباش دیده میشد زیر اون شنل بلند مشکیش لباس سفید سلطنتی داشت که هیکل و شونه های جذابش و به رخ میکشید
بهم رسید و جلوم زانو زد و با انگشت های کشیده اش چونم و گرفت و سرم و بلند کرد که مجبور شدم بهش خیره بشم
اما با کاری که کرد چشمام گرد شد
شرطا
۱۰ لایک
۱۰کامنت
۱۰.۳k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.