هی سنگ میزنند که ترکت کنم ولی

هی سنگ می‌زنند که ترکت کنم ولی
هی کوه می‌شوم که به پایت بایستم

بیهوده کوششی ست بدون تو بودنم
بیهوده پرسشی ست که من بی تو چیستم...

#علی_اصغر_قلمدانی
دیدگاه ها (۲۸)

ذلت‌کشِ هزار خیالیم و چاره نیستلعنت به وضعِ دورِ ز دلدار زیس...

نزنم نمک به زخمیکه همیشگی‌ست، باریکه نه خسته‌ی نخستین،نه خرا...

این عشق چه عشق است؟ ندانیم که چون استعقل است و جنون است و نه...

از چشٖم و دل مپرس که در "اولین نگاه"شد چشم منخرابِ دل ودل...

اگر نیستم...مطمئن باش که هنوز بی قرارت نشده ام....من اگر دلم...

_چشم هایم خیره به چشم های نوزادی ست که تازه به دنیا آمدههمه ...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط