پارت

پارت : ۱۱
فصل : دوم
* ویو دخترا و اعضا *
*اعضا بغض کرده بودن و ناراحت بودن که ات بخاطر
اونا اینطوری شده *
¤کوک حرفای اتو که به دل نگرفتی اون همیشه از
این حرفا میزنه ولی ته دلش اینطوری نیست
¥آره راست میگه
*صدای پیام اومد*
⊙کیه؟
¤اته من برم کارم داره
@ چیکار ؟
¤عه کوک اینطوری نباش من برم میام خداحافظ
همه : خداحافظ
* ویو ات *
+هه اونا منو چی می‌دونستن من اونا
رو دوست دارم هه خنده داره
*جیغ کشیدن *
*ات با اسلحه هی شلیک میزد به دیوار *
(اعضا و دخترا بدو بدو میان انبار )
*انبار رو ات تبدیل کرده به محل تمرین شون *
شرط ها
لایک: ۱۶
کامنت :۲۲
دیدگاه ها (۲۴)

عکس پروف عوض شد !

بچه ها ببخشید دیر شد الان یادم اومدفصل اول فیک.

بپرسین جواب میدم🥰

روز دختر مبارک باشهعسلام 🥰😇

پارت ۹آنچه گذشت: آماده شودم برم شرکت که یهو.....یادم امد اتو...

عشق چیز خوبیه پارت ۹صبح روز بعد ویو اتبا درد بدی از خواب پاش...

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط